فیلسوف اطریشی ـ انگلیسی
در پیوند با محفل وین (اشلیک، کارناپ و نویرات)
زمینه کار:
تئوری شناخت
علمتئوری
فلسفه اجتماعی
فلسفه تاریخ
فلسفه سیاسی
راسیونالیسم انتقادی
پروفسور مارتین بلومن تریت
برگردان میم حجری
حکم اول
در پیوند با محفل وین (اشلیک، کارناپ و نویرات)
زمینه کار:
تئوری شناخت
علمتئوری
فلسفه اجتماعی
فلسفه تاریخ
فلسفه سیاسی
راسیونالیسم انتقادی
پروفسور مارتین بلومن تریت
برگردان میم حجری
حکم اول
• کردوکار محقق علوم عبارت است از جمله سازی و یا ساختن سیستمی از جمله ها و کنترل سیستماتیک آنها.
• محقق علوم تجربی باید بویژه به ساختن فرضیه ها و تئوری ها مبادرت ورزد و از طریق مشاهده و آزمایش آنها را به محک تجربه زند. کارل پوپر (منطق تحقیق ص 3)
• تعجب انگیز در وهله اول، این است که تحقیق با جمله ها و یا سیستمی از جمله ها سر و کار پیدا می کند و این جمله ها باید به محک تجربه زده شوند.
• از شعور روزمره نمی توان راه بیواسطه ای به درک این جور حکم ها پیدا کرد.
• بدون فلسفه نئوکانتیانیسم و محفل وین که پوپر بر بنیان آندو و بر ضد آندو تئوری خود را توسعه داده، نمی توان به درک این حکم او نایل آمد.
• نئوکانتیانیسم در مخالفت با احیای تفکر دگماتیکی در قرن نوزدهم، بر ضد نئوتومیسم و نئواسکولاستیک گام به عرصه می نهد که در صدد احیای متافیزیک دگماتیکی قرون وسطی بوده اند.
• نئوکانتیانیسم هر طرز تفکری را که خودمختاری تفکر را فدای «نقطه نظری» در خارج از تفکر می کند، به اتهام دگماتیسم مورد انتقاد قرار می دهد.
• خودفرمائی (گسسته) مطلق تفکر از سوی پاول ناتورپ بر ضد متافیزیسم مطرح می شود که اغلب خواهان «عدم استقلال» تفکر است.
• مضامین بیگانه با تفکر دیگر نمی بایستی به تفکر راه داده شوند.
• نئوکانتیانیسم ـ بلحاظ سلبی ـ حق دارد.
• اما از موضع انتقادی بحق خود پا فراتر می نهد و به نتیجه گیری های ایدئالیستی ـ پوزیتیویستی دست می زند.
• (نئواسکولاستیک عنوانی است برای آموزش های تئولوژیکی ـ فلسفی که در کلیسای کاتولیکی با ارجاع به اسکولاستیک قرون وسطائی، از اواسط قرن نوزدهم تا عصر حاضر توسعه داده شده اند.
• نئواسکولاستیک جریان کنسرواتیویستی و ارتجاعی سرسختی در فلسفه کاتولیکی نوین است.
• نئواسکولاستیک با ارتجاعی شدن عمومی بورژوازی پیوند تنگاتنگ دارد و قبل از همه، در رابطه با زوال ایدئولوژی بورژوائی، در نتیجه گذار سرمایه داری به مرحله امپریالیستی اش توسعه یافته است.
• نئواسکولاستیک همراه با سایر فلسفه های امپریالیستی مستقلا و مفصلا توضیح داده خواد شد. مترجم)
• (نئوتومیسم جریان فلسفی پرنفوذ ایدئالیستی ـ عینی بورژوائی معاصر و جریان اصلی در فلسفه کاتولیکی نوین است.
• نئوتومیسم بمعنی محدود کلمه عبارت است از نوسازی تومیسم.
• نئوتومیسم همانند نئواسکولاستیک بطور کلی در اواخر قرن نوزدهم پا به عرصه می نهد.
• نئوتومیسم نیز همانند نئواسکولاستیک از واکنش کاتولیسیسم تقویت یاقته در دوره ترمیم سیستم اجتماعی سرمایه داری نشئت می گیرد و بر ضد جنبش مدرنیزاسیون کاتولیکی که تحت تأثیر راسیونالیسم، فلسفه کلاسیک آلمان و رمانتیک قرار داشت و مورد تأیید کلیسای کاتولیک نبود، وارد عمل می شود.
• نئوتومیسم مکاتب کاتولیکی زیر را مورد حمله قرار می دهد:
• مکتب کاتولیکی توبینگنی، هرمزیانیسم، گونتریانیسم و ترادیسیونالیسم.
• نئوتومیسم همراه با سایر فلسفه های امپریالیستی مستقلا و مفصلا توضیح داده خواد شد. مترجم)
• (نئوکانتیانیسم جریان پرنفوذی در فلسفه بورژوائی واپسین آلمان در اواخرقرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی بوده است.
• نئوکانتیانیسم در سال های شصت و هفتاد قرن نوزدهم در رابطه تنگاتنگ با اتحاد بورژوازی بزرگ با ارتجاع فئودالی بر ضد پرولتاریای قدرتمند و رزمجوی آلمانی و بین المللی تشکیل می یابد.
• در این دوره تشدید مبارزات طبقاتی (تقریبا درست همزمان با کمون پاریس) فلسفه بورژوائی آلمان دوباره به کانت روی می آورد.
• جریان نئوکانتیانیستی در مدت کوتاهی موقتا به پرنفوذترین جریان فلسفی مبدل می شود.
• نئوکانتیانیسم ـ قبل از همه ـ با تعیین سه وظیفه ایدئولوژیکی برای خود که حل شان به نفع بورژوازی آلمان در آن زمان بوده، به جریان فلسفی حاکم بدل می شود:
• اولا نئوکانتیانیسم بطور کلی می خواهد که از نفوذ ماتریالیسم فلسفی در علوم مختلف، بویژه در علوم طبیعی آن زمان (که مشاجره بر سر ماتریالیسم شاهد گویای آن است) و از ترویج سریع آن بمثابه جهان بینی و جنبش آموزشی ممانعت به عمل آورد، بدون اینکه بر تحقیقات مبتنی بر علوم دقیقه بمثابه شالوده و پیش شرط شکوفائی بیشتر نیروهای مولده چشم پوشی کند.
• ثانیا نئوکانتیانیسم در عین حال تلاش دارد که از تحقیق دقیق درعرصه علوم اجتماعی بخاطر حفظ حاکمیت طبقاتی و سرپوش نهادن بر مناسبات مبتنی بر استثمار جلوگیری کند و ترویج مذهب را تسهیل نماید.
• ثالثا نئوکانتیانیسم وظیفه دارد که از تئوری توسعه که بمثابه تئوری یکسان با سوسیالیسم علمی تلقی می شد، تفسیر اوولوسیونی صرف ارائه دهد و بدین طریق هر نوعی از دیالک تیک مربوط بدان را ارثیه غیرعلمی پوسیده از دوره متروک فلسفه قلمداد کند و بی اعتبار سازد.
• نئوکانتیانیسم همراه با سایر فلسفه های امپریالیستی مستقلا و مفصلا توضیح داده خواد شد. مترجم)
• تفاوتگذاری کانت میان «چیز درخود» و پدیده به نفع پدیده مورد استفاده قرار می گیرد و پدیده بمثابه یگانه واقعیت، بطور مفهومی تثبیت می شود.
• پدیده ضد دیالک تیکی ماهیت است.
• چیز در خود کانت با ماهیت مترادف بود که مورد انکار قرار می گیرد.
• مترجم
• بدین طریق، تفکر به اولین مطلق بدل می شود و جهان ایماننس ناب فرضیه بندی می گردد.
• آنگاه ادعا می شود که جهانی در ورای واقعیات امور بیواسطه، نه تنها در علوم، بلکه حتی در فلسفه محلی از اعراب ندارد.
• این محدودیت (محدود کردن واقعیت عینی به پدیده ها) یکی از مطالبات متد آزمایشی در علوم طبیعی است.
• برای علوم طبیعی، وجودی که در آزمایش قابل تجربه نباشد، نمی تواند وجود داشته باشد.
• ما بعدا نشان خواهیم داد که خود آزمایش که دارای گشتاور عام است و اینترسوبژکتیویته پدید می آورد، به مقصدی غیر از آنچه که پوزیتیویسم می خواهد، راه می نماید.
ارنست ماخ (1838 ـ 1916)
فیزیکدان، فیلسوف و تئوریسین علمی اطریشی
از مؤسسین امپیریوکریتیسیسم
از راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت
فیزیکدان، فیلسوف و تئوریسین علمی اطریشی
از مؤسسین امپیریوکریتیسیسم
از راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت
• پوزیتیویسم فلسفی (ارنست ماخ، به عنوان مثال) از این محدودیت (محدود کردن واقعیت عینی به پدیده ها) دگمی سرهم بندی می کند.
• آنسان که دیگر حتی اجازه پرسش راجع به درونمایه هر آنچه بطور پوزیتیو قابل شناخت نباشد، داده نمی شود.
• بنظر ماخ و آوه ناریوس، علم باید خود را به توصیف دقیق هر انچه که بطور بی واسطه وجود دارد، محدود کند.
• بدین طریق پرسش در زمینه کیستائی و چیستائی آنچه که هست، ممنوع اعلام می شود.
• (علم به پادگان شباهت پیدا می کند:
• در ارتش جائی برای طرح «چرا» وجود ندارد! مترجم)
• برای عناصر کیفی از قبیل رنگ، آهنگ، بو و غیره و همچنین احساس های درونی موجودیت قائل می شوند.
• وظیفه علم در پیدا کردن ساده ترین توصیف وابستگی ها میان عناصر خلاصه می شود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر