شهرزاد کورساکوف
نیکولای آندرهای یویچ ریمسکی کورساکف (1844 ـ 1908)
کومپونیست روسی
آثار:
سوئیت سمفونیک «شهرزاد»
اپرای خروس طلایی
اپرای نامزد تزار
اپرای شب کریسمس
سه سمفونی
کنسرتو پیانو
کاپریچیو اسپانیول برای ارکستر
خدامراد فولادی
یادمانده ها
به یاد دوستان جانباخته ام:
ایرج و داریوش کایدپور
نیکولای آندرهای یویچ ریمسکی کورساکف (1844 ـ 1908)
کومپونیست روسی
آثار:
سوئیت سمفونیک «شهرزاد»
اپرای خروس طلایی
اپرای نامزد تزار
اپرای شب کریسمس
سه سمفونی
کنسرتو پیانو
کاپریچیو اسپانیول برای ارکستر
خدامراد فولادی
یادمانده ها
به یاد دوستان جانباخته ام:
ایرج و داریوش کایدپور
• هنوز با مارکس و انگلس آشنا نشده بودیم
• و لنین
• که با ریمسکی کورساکف آشنا شدیم
• و شهرزاد
• که با او حال می کردیم
• در کنار چار فصل ویوالدی
• توی خانه ای که
• در هم می لولیدند
• نت ها و واژه های گرسنه
• و فقر
• ـ مثل چاه نفت خشکیده ی شماره ی یک ـ
• آخرین رمق های جوانی مان را
• مکیده بود.
• اولین شعرم را که خواندی
• گفتی:
• «همیشه از همین شعرها بگو!»
• گفتم:
• «حتما
• اگر اقای پهلوان بگذارد
• و سانسور
• خط روی عقیده ام نکشد.»
• هنوز روی قول و قرارمان هستم
• رفیق پیاده روی های طولانی پیش از انقلاب
• همراه ارتش پا برهنه ی مائو
• از نفتون تا نمره یک
• تا کتاب فروشی اندیشه
• که مخفیانه ترین کتاب اش
• بدبختانه
• غرب زدگی جلال آل احمد بود.
• واژه های گرسنه
• جدا شدند از نت ها
• و تبدیل شدند به شعر
• یا رمان
• و سر از خانه های بیست فوتی کارگری
• در آوردند
• شهرزاد هم
• قصه اش را ناتمام گذاشت
• چون که
• اوین تو را قاپید
• تا وقتی که انقلاب شد
• نت ها و واژه های گرسنه
• دوباره جان گرفتند
• و ارتش مائوتسه دون
• تمام محله های مسجد سلیمان را
• تصرف کرد.
• این بار
• قصه ساز افسانه، اما
• عجوزه ای بود
• که نه کورساکف را می شناخت
• نه با سمفونی میانه ای داشت
• نه سر از حرف های مارکس و انگلس
• در می آورد
• نه هرگز کسی غیر خودش را
• به رسمیت می شناخت.
• این بود که
• دوباره اوین تو را قاپید
• ارتش مائوتسه دون را قاپید
• انقلاب را حتی یکجا قاپید
• عجوزه ماند و
• قصه ای که هم چنان ناتمام مانده است.
• واژه ها و نت های همردیف
• سکوت نکرده اند، اما هرگز
• و می سرایند و می خوانند
• یکصدا:
• «رفیق مادرهای این همه سال
• این همه دار
• این همه گلوله و رگبار
• به همراه شلال گیسوان
• مادران پارک لاله
• ببافید
• گیسوان سپیدتان را
• که خواهد شد سرانجام
• اخرین طناب دار جهان
• و نقطه ی پایان خواهد نهاد
• بر هر چه شهریار و خلیفه
• بر هر چه افسانه و
• داستان خواب آور.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر