۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه

قرارداد دولتی

یادبود قرارداد دولتی بر سنگفرش مرمر در وین

جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.

قرارداد دولتی
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

• قرارداد دولتی یکی از مفاهیم «تئوری های طبیعی مدرن» است.
• در «تئوری های طبیعی مدرن»، هم پیدایش جامعه و هم پیدایش دولت ناشی از قراردادی تلقی می شود.

• هوبس می گوید:

• «زمانی که انسان ها شخصی را برمی گزینند، دولتی را تشکیل می دهند، به زبان لاتین، دولت الهی را تشکیل می دهند.
• این لحظه تولد هیولای غول آسا ست و یا اگر محترمانه سخن گوئیم، لحظه تولد خدای فانی است.
• ما امنیت و صلح زیر سایه خدای باقی را مدیون این خدای فانی هستیم.
• دولت ببرکت اوتوریته ای که از سوی تک تک شهروندان برسمیت شناخته می شود و ببرکت قدرتی که بدان محول می شود، قادر است همه شهروندان را به همزیستی صلح آمیز با یکدیگر وبه همیاری بر ضد دشمنان خارجی وادارد.»

• بنظر هوبس، دولت از دو طریق می تواد تأسیس شود:
• یا از طریق زیر یوغ کشیدن و تحمیل قرارداد دولتی و یا از طریق توافق داوطلبانه شهروندان.

• هوبس در مورد اول، از دولت اشغالگر صحبت می کند و در مورد دوم از دولت سیاسی و یا مؤسسه بندی شده.

• جان لاک قرارداد اجتماعی را اصل قرار می دهد و برای قرارداد دولتی فقط اهمیت ثانوی قائل می شود.

• بنظر جان لاک، قهر قانونساز منبعث از خلق عالی ترین قدرت در دولت است.

• قوه مجریه قهر یاد شده، تنها موظف به اجرای قوانین تعیین شده از سوی خلق است و بس.

• ژان ژاک روسو، تئوری قرارداد دولتی را دور می اندازد.
• بعد از انقلاب فرانسه، شناخت جامعه و توسعه آن تعمیق می یابد و بدین طریق بر تئوری های قرارداد اجتماعی و قرارداد دولتی غلبه می شود.

• در نتیجه، راه تفسیر تاریخ جامعه و دولت هموار می گردد.


• تلاش های بیشماری در جهت نفی تئوری های حقوق طبیعی و تابع دولت قلمداد کردن جامعه و اعلام دولت بمثابه یک پدیده مستقل از جامعه به عمل می آید.


• بدون کوچکترین دلیل، بارها به تئوری دولت هوبس (ایده مصالح دولتی) استناد می شود.


• این روند تاریخزدائی دولت را انگلس به شرح زیر توصیف می کند:

• «در دولت اولین قدرت ایدئولوژیکی مسلط بر انسان ها عرض اندام می کند.
• جامعه برای حراست از منافع مشترک خود در مقابل حملات داخلی و خارجی، ارگانی را پدید می آورد.
• این ارگان عبارت است از قهر دولتی.
• این ارگان بلافاصله در مقابل جامعه اعلام استقلال می کند و هر چه بیشتر به ارگان طبقه معینی بدل می شود، هرچه بیشتر به دفاع از منافع این طبقه معین کمر می بندد، به همان میزان نیز استقلال بیشتری کسب می کند.
• مبارزه طبقات تحت ستم بر ضد طبقه حاکمه، ناگزیر به مبارزه سیاسی بدل می شود، به مبارزه ـ در وهله اول ـ بر ضد حاکمیت سیاسی این طبقه.
• آگاهی به پیوند این مبارزه سیاسی با زیرساز اقتصادی اش رنگ می بازد و بکلی محو می شود.
• اگر هم این مسئله در مورد دست اندرکاران کاملا صورت نگیرد، در مورد تاریخ نگاران ـ تقریبا همیشه ـ صورت می گیرد.
• دولت ـ اما ـ با کسب استقلال در مقابل جامعه، بلافاصله ایدئولوژی دیگری را پدید می آورد.
• در مورد سیاستمداران حرفه ای، تئوریسین های حقوق دولتی و قضات و وکلای حقوق خصوصی پیوند دولت با حقایق امور اقتصادی بویژه گم می شود.
• از آنجا که در هر مورد منفرد باید حقایق امور اقتصادی فرم موتیف قضائی به خود گیرند، تا در فرم قانون مشروع تلقی شوند و از آنجا که کل سیستم حقوقی معتبر باید بی شک و تردید در مد نظر قرار گیرد، از این رو، فرم قضائی همه چیز تلقی می شود و محتوای اقتصادی تا حد هیچ تنزل می یابد.
• حقوق دولتی و حقوق خصوصی بمثابه عرصه های مستقل در نظر گرفته می شوند، عرصه هائی که توسعه تاریخی مستقل خود را دارند، عرصه هائی که فی نفسه، قادر به عرض اندام سیستماتیک اند و برای ریشه کن کردن قاطعانه کلیه تضادهای درونی به آنها نیاز مبرم هست.»

• مراجعه کنید به حقوق طبیعی، قرارداد اجتماعی.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر