• پیش شرط هر تئوری سازی مبتنی بر علم جامعه و جامعه شناسی عبارت است از حرکت از مفهوم مارکسیستی ـ لنینیستی جامعه.
• دو نقطه نظر متدئولوژیکی بسیار مهم منتج از این مفهوم مارکسیستی ـ لنینیستی جامعه به شرح زیرند:
1
• نقطه نظر مبتنی بر تحلیل مشخص سیستم جامعه مورد نظر
2
• نقطه نظر مبتنی بر تحلیل تاریخی مشخص کلیه پدیده های جامعه مورد نظر.
• مفهوم مارکسیستی جامعه به ضرورت تحلیل سیستم حیات اجتماعی تأکید می ورزد.
• توجه اصلی در این زمینه مبذول ساختارهای بنیادی کلیت های بغرنج فراگیر می شود.
• در ارگانیسم های اجتماعی بغرنج، عرصه های مختلف حیات اجتماعی پیوند تنگاتنگ با هم دارند و بندرت، یعنی فقط در شرایط بسیار استثنائی و یا موقتی می توان آنها را بطور مجزا و ایزوله شده در نظر گرفت و مورد بررسی قرار داد.
• زیرسیستم های اجتماعی (کارخانه ها، شعبه های اقتصاد ملی، اقشار اجتماعی و غیره) در سیستم های مربوطه نظام بالاتر و بالاخره در فرماسیون اجتماعی مربوطه تنظیم یافته اند.
• (واژه «زیرسیستم» را ما به تقلید از واژه ریاضی «زیرمجموعه» ساخته ایم. مترجم)
• رفتار زیرسیستم ها در رفتار سیستم های نظام بالاتر، در سلسله مراتبی از سیستم ها انضمام (انتگراسیون) یافته است و فقط هرازگاهی رفتار مستقلی از آنها به چشم می خورد.
• مفهوم جامعه رفتار سلسله مراتب (هیرارشی) فراگیری از سیستم های اجتماعی را در مد نظر قرار می دهد.
• این مفهوم جامعه در عین حال روند توسعه تاریخی واقعی را آشکار می سازد که می تواند بر اساس پارامترهای عینی تعیین شود و مورد ارزیابی قرار گیرد.
• تاریخ در پرتو این مفهوم، بمثابه توسعه عینی تعین یافته (دترمینیزه شده) جلوه می کند، که به صورت تشکیل، رشد و تحول فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی پیش می رود، که شالوده اش رابطه متقابل میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است، که در کنش عملی انسان ها، بویژه در مبارزه طبقاتی و انقلاب اجتماعی تحقق می یابد.
• بدین طریق ضمنا کلیه پدیده های اجتماعی یک جایگاه تاریخی و یک معنی تاریخی دقیقا قابل تعیین و تعریف کسب می کنند.
• در مفهوم مارکسیستی جامعه هر دو نقطه نظرفوق الذگر، یعنی نقطه نظر تحلیل سیستم جامعه و نقطه نظرتحلیل تاریخی جامعه، بصورت وحدتی در نظر گرفته می شوند:
• وحدت جنبه سیستماتیکی ـ جنبه تاریخی.
6.2
جنبه پیش بینانه ـ عملی مفهوم مارکسیستی جامعه
جنبه پیش بینانه ـ عملی مفهوم مارکسیستی جامعه
• و سرانجام باید به جنبه پیش بینانه (پروگنوستیکی) و عملی مفهوم جامعه اشاره کرد که از اهمیت بزرگی برخوردار است.
• از مفهوم مارکسیستی جامعه معلوم می شود که اگر کسی بخواهد بی توجه به روابط و نیروهای محرکه واقعی اجتماعی، جامعه ای «ایدئال» و «عادلانه» بر پا دارد و نقشه های اوتوپیکی خود را جامه عمل بپوشاند، کردوکار او بلحاظ نظری، بی معنا و بلحاظ عملی، بی ثمر و بیهوده خواهد بود.
• مراجعه کنید به اوتوپی
• از نقطه نظر مفهوم مارکسیستی جامعه، پیش بینی راستین توسعه اجتماعی و کسب دانش واقعی در باره امکانات واقعی ساختمان جامعه آینده تنها بر بنیان نکات زیرین میسر خواهد بود:
1
• بر بنیان تحلیل فرماسیون اجتماعی مربوطه
2
• بر بنیان بررسی قانونمندی های حاکم بر توسعه آن فرماسیون
3
• بر بنیان بررسی رابطه متقابل میان فرماسیون جامعه و رشد نیروهای مولده
4
• بر بنیان کشف نیروهای محرکه ی طبقاتی توسعه و تحول فرماسیون های اجتماعی.
• مراجعه کنید به نیروهای محرکه
*****
• مفهوم ماتریالیستی ـ تاریخی جامعه ـ بدین طریق ـ بنیان های لازم را برای تنظیم طرح و برنامه عملی تحول آتی جامعه در راستای منافع طبقه کارگر و توده های زحمتکش پدید می آورد.
• مفهوم مارکسیستی جامعه ثابت می کند که سوسیالیسم یک فرماسیون اجتماعی کیفیتا جدیدی است که در انطباق با خصلت اجتماعی نیروهای مولده مدرن قرار دارد.
• مراجعه کنید به سوسیالیسم، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، مناسبات تولیدی، نیروهای مولده
• مفهوم مارکسیستی جامعه در معنای اصلی اش با مفهوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی یکسان است.
VII
دیگر معانی مفهوم جامعه
دیگر معانی مفهوم جامعه
• لازم به یادآوری است که مفهوم جامعه به معانی دیگری نیز بکار می رود که بلحاظ عملی و نظری اهمیت یکسان ندارند، ولی می توانند برای فلسفه و جامعه شناسی از اهمیت شایانی برخوردار باشند.
I
• «جامعه» اغلب بمثابه مشخصه ای برای حیات اجتماعی انسانها بطور کلی، برای واقعیات امور مجرد و عام که در همه فرماسیون های اجتماعی و تاریخی رواج داشته اند، بکار می رود.
• منظور همین معنای جامعه است، وقتی که گفته می شود که حیات انسانی همواره در جامعه صورت گرفته است و یا وقتی که از رابطه میان طبیعت و جامعه سخن می رود.
• در این زمینه می توان به نکات زیر اشاره کرد:
1
• استفاده از این مفهوم جامعه برای اهداف علمی معینی مجاز نیست.
2
• مفهوم جامعه یک انتزاع عالی است.
• در این مفهوم هر آنچه که وجه مشترک همه فرماسیون های اجتماعی بوده، برجسته می شود.
3
• این مفهوم نمی تواند مسائل مشخص نظام اجتماعی معینی را در نظر بگیرد.
4
• این مفهوم به مفهوم جامعه به معنای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی تعلق دارد و از اجزای تابعه آن محسوب می شود.
II
• مفهوم «جامعه» اغلب برای مشخص کردن ساده وضع خاص معینی در روابط اجتماعی مورد نظر بکار می رود.
• وقتی که از جامعه آلمان غربی صحبت می شود، همین معنی در مد نظر قرار دارد و منظور خطوط خاص سیستم انحصاری ـ دولتی آلمان است.
• این مفهوم جامعه نیز به مفهوم مارکسیستی جامعه به معنای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی تعلق دارد و از اجزای آن محسوب می شود.
III
• گاهی هم مفهوم «جامعه» در رابطه با عمده کردن مشخصات اوضاع و احوال اجتماعی معینی بکار می رود، ولی این مشخصات اگرچه ازنقطه نظرهای معینی خاص این جامعه اند، ولی ماهیت فرماسیون اجتماعی مربوطه را تشکیل نمی دهند و جای تحلیل آن را نمی توانند پر کنند.
• به این معنا ست، وقتی که از جوامع کشاورزی و یا جوامع پدرسالار صحبت می شود.
• به همین سان نیز می توان از جوامع صنعتی صحبت کرد (ولی اشتباه تئوریکی فاحش مفهوم جامعه صنعتی در تئوری بورژوائی معاصر در این نیست که مفهوم جامعه در رابطه با عمده کردن سطح رشد صنعتی نیروهای مولده مورد استفاده قرار می گیرد، بلکه در این ادعا ست که خصلت یک نظام اجتماعی را در صنعتی بودن آن خلاصه می کند.)
IV
• و بالاخره باید توجه داشت که در تبیین های سیستمتئوریکی ـ سیبرنتیکی، پیوندهای سیستمی حیات اجتماعی مفهوم جامعه اغلب معنای خاصی کسب می کند.
• برای مثال می توان واحد تولید کالا در اقتصاد ملی سوسیالیستی را به عنوان سیستم تفسیر کرد و بقیه «جامعه» را در مقابل آن به عنوان محیط زیست سیستم تلقی نمود که بواسطه اینپوت و آوت پوت با هم پیوند دارند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر