پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین
• قهر ـ بطور کلی ـ به معنی استفاده از وسایل قدرت برای پیشبرد نیات معینی در مقابل نیات انسان های دیگر است.
• قهر برای فلسفه ـ قبل از همه ـ در تاریخ مبارزات طبقاتی جالب است.
• قهر به استفاده از وسایل قدرت سیاسی ـ بویژه قدرت دولتی ـ از سوی نیروهای طبقاتی معین برای تحمیل اراده و خواست خود بر نیروهای طبقاتی دیگر و برای پیشبرد منافع خود بر ضد منافع آنان اطلاق می شود.
• خصلت و نقش تاریخی قهر، از این رو، در هر حال بنا بر موضع اجتماعی و تاریخی طبقه معینی تعیین می شود که از اعمال قهر در راستای منافع خود استفاده می کند (و بر ضد منافعش از قهر استفاده می شود. مترجم)
• اعمال قهر از سوی ملتی بر ضد ملل دیگر نیز در تحلیل نهائی، همواره اعمال قهر از سوی طبقاتی بر ضد طبقات دیگر است.
• طبقه کارگر انقلابی می خواهد جامعه ای بسازد که در آن، آنتاگونیسم های طبقاتی و سرانجام تفاوت های طبقاتی از بین می روند، توسعه آزاد هر فرد، پیش شرط توسعه آزاد همه افراد می گردد، همراه با آنتاگونیسم طبقاتی در داخل کشور، آنتاگونیسم ها و اختلافات ملی میان خلق های مختلف نیز از بین می روند.
• تا کنون مسائل بزرگ در زندگی خلق ها همیشه با توسل به قهر حل شده اند.
• از این رو، باید هر اعمال قهر در پیوند با مبارزه طبقاتی و منافع طبقاتی در نظر گرفته شود و مورد قضاوت قرار گیرد.
• اگر اعمال قهر وسیله ای برای پیشبرد منافع طبقات انقلابی باشد، آنگاه آن نقش مترقی و انقلابی بازی می کند.
• به قول مارکس، قهر «قابله هر جامعه کهنه ای است که آبستن نو است.»
• قهر بمثابه وسیله ای برای دفاع از منافع طبقاتی ارتجاعی و حاکمیت طبقاتی ارتجاعی ـ اما بر عکس ـ نقش ارتجاعی بازی می کند.
• تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی ضرورت استفاده از قهر انقلابی را در انقلاب سوسیالیستی و در تشکیل نظام دولتی و اجتماعی سوسیالیستی برسمیت می شناسد.
• هرگز طبقه استثمارگری داوطلبانه صحنه تاریخ را ترک نگفته است.
• استقرار سوسیالیسم ناگزیر در مبارزه طبقاتی بیرحمانه ای جامه عمل می پوشد، مبارزه ای که نیروهای ضد انقلابی داخلی و بویژه بورژوازی امپریالیستی از کلیه وسایل توطئه، ارتشاء، ترور، تهدید و مداخله مسلحانه استفاده می کنند تا پیروزی طبقه کارگر را نقش برآب سازند و دستاوردهای سوسیالیسم را از بین ببرند و شرایط پیش از انقلاب را احیا کنند.
I
نتایج تئوریکی حاصله
• نتیاج تئوریکی حاصله از نکات فوق الذکر به شرح زیرند:
نتیجه اول
• اولا تحول سوسیالیستی جامعه، بدون یورش قهرآمیز مبتنی بر عملیات انقلابی توده ها بر مناسبات تولیدی کاپیتالیستی و بدون سلب قدرت سیاسی، ایدئولوژیکی، نظامی و اقتصادی از بورژوازی و بویژه بدون درهم شکستن دستگاه دولتی امپریالیستی غیرممکن است.
نتیجه دوم
• ثانیا برای تضمین دستاوردهای سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیستی جامعه به استقرار دیکتاتوری پرولتاریا نیاز مبرم هست که با توسل به وسایل قهرآمیز باید بر ضد تشبثات ضد انقلابی عمل کند.
• همبود دول سوسیالیستی نیز باید بداند که برای خنثی و ناکام ساختن حملات امپریالیستی بر اعضای منفرد همبود سوسیالیستی باید از همه وسایل موجود و از جمله از وسایل قهرآمیز استفاده کند.
نتیجه سوم
• ثالثا سیاست تجاوزگرانه و انتقام جویانه امپریالیستی ایجاب می کند که دول سوسیالیستی ارتشی مجهز به سلاح های مبتنی بر جدیدترین علوم و فنون، ارتشی مسلح به آموزش مارکسیستی ـ لنینیستی و تحت رهبری حزب طبقه کارگر پدید آورند که قادر به خنثی کردن هر هجوم بر سوسیالیسم باشد.
• استفاده از قهر اینجا در راستای منافع طبقه کارگر، توده های زحمتکش و پیشرفت اجتماعی است.
• استفاده از قهر اینجا بر ضد نیروهای امپریالیسم است و ضمنا به توده های زحمتکش کشورهای سرمایه داری کمک می کند که بر ضد اربابان حیات اجتماعی خود بپا خیزند.
• این نوع اعمال قهر خصلت انقلابی دارد و باید مورد پشتیبانی همه جانبه قرار گیرد.
• مسئله استفاده از قهر انقلابی برای تحول سوسیالیستی جامعه را نباید با مسئله مربوط به فرم پیروزی انقلاب سوسیالیستی اشتباه کرد و نتیجه گرفت که انقلاب سوسیالیستی تحت هر شرایطی باید با عملیات خونین و جنگ داخلی همراه باشد.
• طبقه کارگر به توسعه صلح آمیز انقلاب علاقه مند است و نمی خواهد که خون کسی بر زمین ریخته شود.
• اما امکان و یا عدم امکان چنین توسعه صلح آمیزی عمدتا به شیوه رفتار نیروهای ارتجاعی بستگی دارد.
• در همه مواردی که تحول سوسیالیستی تا کنون با شرایط شبیه به جنگ داخلی همراه شده (کمون پاریس، جنگ داخلی پس از انقلاب اکتبر، ناآرامی های 1956 در مجارستان) مسبب همه اینها، نیروهای ارتجاعی در داخل و امپریالیسم از خارج بوده است.
• آنها می خواستند که با توسل به ترور خونین مواضع خود را حفظ کنند و یا باز پس گیرند.
• طبقه کارگر باید برای این فرم مبارزه نیز آماده باشد.
• استفاده از قهر اما فقط یکی از عناصر فرعی انقلاب سوسیالیستی است.
• لنین تأکید می ورزد که «قهر انقلابی تنها در مراحل توسعه معین انقلاب، تنها تحت شرایط معین و خاص، متد ضرور و قانونی انقلاب بوده است.
• اما سازماندهی توده های پرولتری، سازماندهی زحمتکشان شاخص ماهوی تر و مستمرتر انقلاب و پیش شرط پیروزی آن بوده و خواهد بود.
• در این سازماندهی میلیون ها انسان زحمتکش، بیشک بهترین شرایط توسعه انقلاب و منبع پایان ناپذیر پیروزی آن نهفته است.»
• مراجعه کنید به دیکتاتوری پرولتاریا
پایان
برگردان شین میم شین
• قهر ـ بطور کلی ـ به معنی استفاده از وسایل قدرت برای پیشبرد نیات معینی در مقابل نیات انسان های دیگر است.
• قهر برای فلسفه ـ قبل از همه ـ در تاریخ مبارزات طبقاتی جالب است.
• قهر به استفاده از وسایل قدرت سیاسی ـ بویژه قدرت دولتی ـ از سوی نیروهای طبقاتی معین برای تحمیل اراده و خواست خود بر نیروهای طبقاتی دیگر و برای پیشبرد منافع خود بر ضد منافع آنان اطلاق می شود.
• خصلت و نقش تاریخی قهر، از این رو، در هر حال بنا بر موضع اجتماعی و تاریخی طبقه معینی تعیین می شود که از اعمال قهر در راستای منافع خود استفاده می کند (و بر ضد منافعش از قهر استفاده می شود. مترجم)
• اعمال قهر از سوی ملتی بر ضد ملل دیگر نیز در تحلیل نهائی، همواره اعمال قهر از سوی طبقاتی بر ضد طبقات دیگر است.
• طبقه کارگر انقلابی می خواهد جامعه ای بسازد که در آن، آنتاگونیسم های طبقاتی و سرانجام تفاوت های طبقاتی از بین می روند، توسعه آزاد هر فرد، پیش شرط توسعه آزاد همه افراد می گردد، همراه با آنتاگونیسم طبقاتی در داخل کشور، آنتاگونیسم ها و اختلافات ملی میان خلق های مختلف نیز از بین می روند.
• در چنین جامعه ای برای اعمال قهر ـ به معنای فوق الذکر ـ جائی وجود ندارد.
• لنین تأکید می ورزد که «اعمال قهر بر ضد انسان ها با ایدئال های ما انطباق ندارد.»
• «سوسیالیسم ـ بطور کلی ـ مخالف اعمال قهر از سوی انسانی بر ضد انسان های دیگر است.»
• مارکسیسم ـ لنینیسم اما با هر موضعگیری انتزاعی و غیرتاریخی نسبت به قهر بیگانه است.
• مارکسیسم ـ لنینیسم هم مخالف ستایش و تجلیل و ایدئالیزاسیون ماکیاولیستی و آنارشیستی قهر است و هم مخالف لعن و نفرین اخلاقی ـ خرده بورژوائی قهر بطور کلی است.
• قهر از زمان تشکیل آنتاگونیسم های طبقاتی، در حیات اجتماعی و در توسعه تاریخی، پدیده اجتناب ناپذیری بوده و خواهد بود.
• قهر تنها زمانی می تواند از حیات اجتماعی انسان ها رخت بربندد که آنتاگونیسم های طبقاتی در مقیاس جهانی از بین بروند.
• لنین تأکید می ورزد که «اعمال قهر بر ضد انسان ها با ایدئال های ما انطباق ندارد.»
• «سوسیالیسم ـ بطور کلی ـ مخالف اعمال قهر از سوی انسانی بر ضد انسان های دیگر است.»
• مارکسیسم ـ لنینیسم اما با هر موضعگیری انتزاعی و غیرتاریخی نسبت به قهر بیگانه است.
• مارکسیسم ـ لنینیسم هم مخالف ستایش و تجلیل و ایدئالیزاسیون ماکیاولیستی و آنارشیستی قهر است و هم مخالف لعن و نفرین اخلاقی ـ خرده بورژوائی قهر بطور کلی است.
• قهر از زمان تشکیل آنتاگونیسم های طبقاتی، در حیات اجتماعی و در توسعه تاریخی، پدیده اجتناب ناپذیری بوده و خواهد بود.
• قهر تنها زمانی می تواند از حیات اجتماعی انسان ها رخت بربندد که آنتاگونیسم های طبقاتی در مقیاس جهانی از بین بروند.
• تا کنون مسائل بزرگ در زندگی خلق ها همیشه با توسل به قهر حل شده اند.
• از این رو، باید هر اعمال قهر در پیوند با مبارزه طبقاتی و منافع طبقاتی در نظر گرفته شود و مورد قضاوت قرار گیرد.
• اگر اعمال قهر وسیله ای برای پیشبرد منافع طبقات انقلابی باشد، آنگاه آن نقش مترقی و انقلابی بازی می کند.
• به قول مارکس، قهر «قابله هر جامعه کهنه ای است که آبستن نو است.»
• قهر بمثابه وسیله ای برای دفاع از منافع طبقاتی ارتجاعی و حاکمیت طبقاتی ارتجاعی ـ اما بر عکس ـ نقش ارتجاعی بازی می کند.
• تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی ضرورت استفاده از قهر انقلابی را در انقلاب سوسیالیستی و در تشکیل نظام دولتی و اجتماعی سوسیالیستی برسمیت می شناسد.
• هرگز طبقه استثمارگری داوطلبانه صحنه تاریخ را ترک نگفته است.
• استقرار سوسیالیسم ناگزیر در مبارزه طبقاتی بیرحمانه ای جامه عمل می پوشد، مبارزه ای که نیروهای ضد انقلابی داخلی و بویژه بورژوازی امپریالیستی از کلیه وسایل توطئه، ارتشاء، ترور، تهدید و مداخله مسلحانه استفاده می کنند تا پیروزی طبقه کارگر را نقش برآب سازند و دستاوردهای سوسیالیسم را از بین ببرند و شرایط پیش از انقلاب را احیا کنند.
I
نتایج تئوریکی حاصله
• نتیاج تئوریکی حاصله از نکات فوق الذکر به شرح زیرند:
نتیجه اول
• اولا تحول سوسیالیستی جامعه، بدون یورش قهرآمیز مبتنی بر عملیات انقلابی توده ها بر مناسبات تولیدی کاپیتالیستی و بدون سلب قدرت سیاسی، ایدئولوژیکی، نظامی و اقتصادی از بورژوازی و بویژه بدون درهم شکستن دستگاه دولتی امپریالیستی غیرممکن است.
نتیجه دوم
• ثانیا برای تضمین دستاوردهای سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیستی جامعه به استقرار دیکتاتوری پرولتاریا نیاز مبرم هست که با توسل به وسایل قهرآمیز باید بر ضد تشبثات ضد انقلابی عمل کند.
• همبود دول سوسیالیستی نیز باید بداند که برای خنثی و ناکام ساختن حملات امپریالیستی بر اعضای منفرد همبود سوسیالیستی باید از همه وسایل موجود و از جمله از وسایل قهرآمیز استفاده کند.
نتیجه سوم
• ثالثا سیاست تجاوزگرانه و انتقام جویانه امپریالیستی ایجاب می کند که دول سوسیالیستی ارتشی مجهز به سلاح های مبتنی بر جدیدترین علوم و فنون، ارتشی مسلح به آموزش مارکسیستی ـ لنینیستی و تحت رهبری حزب طبقه کارگر پدید آورند که قادر به خنثی کردن هر هجوم بر سوسیالیسم باشد.
• استفاده از قهر اینجا در راستای منافع طبقه کارگر، توده های زحمتکش و پیشرفت اجتماعی است.
• استفاده از قهر اینجا بر ضد نیروهای امپریالیسم است و ضمنا به توده های زحمتکش کشورهای سرمایه داری کمک می کند که بر ضد اربابان حیات اجتماعی خود بپا خیزند.
• این نوع اعمال قهر خصلت انقلابی دارد و باید مورد پشتیبانی همه جانبه قرار گیرد.
• مسئله استفاده از قهر انقلابی برای تحول سوسیالیستی جامعه را نباید با مسئله مربوط به فرم پیروزی انقلاب سوسیالیستی اشتباه کرد و نتیجه گرفت که انقلاب سوسیالیستی تحت هر شرایطی باید با عملیات خونین و جنگ داخلی همراه باشد.
• طبقه کارگر به توسعه صلح آمیز انقلاب علاقه مند است و نمی خواهد که خون کسی بر زمین ریخته شود.
• اما امکان و یا عدم امکان چنین توسعه صلح آمیزی عمدتا به شیوه رفتار نیروهای ارتجاعی بستگی دارد.
• در همه مواردی که تحول سوسیالیستی تا کنون با شرایط شبیه به جنگ داخلی همراه شده (کمون پاریس، جنگ داخلی پس از انقلاب اکتبر، ناآرامی های 1956 در مجارستان) مسبب همه اینها، نیروهای ارتجاعی در داخل و امپریالیسم از خارج بوده است.
• آنها می خواستند که با توسل به ترور خونین مواضع خود را حفظ کنند و یا باز پس گیرند.
• طبقه کارگر باید برای این فرم مبارزه نیز آماده باشد.
• استفاده از قهر اما فقط یکی از عناصر فرعی انقلاب سوسیالیستی است.
• به قول لنین، «استفاده از قهر بر ضد کسانی که قصد گستردن مجدد بساط حاکمیت خویش را دارند، مرثر واقع می شود.
• اما با این عمل نیز اعمال قهر به پایان می رسد.
• در غیر این صورت بسته به نوع نفوذ و مورد بخصوص می توان از قهر استفاده کرد.»
• طبقه کارگر حاکم باید در رابطه با وظایف مثبت ساختمان سوسیالیسم و در رابطه با نیروهای زحمتکش و دموکرات از وسایل اقناع، تربیت، سازماندهی، منضبط سازی، جلب به همکاری در اداره ارگان های دولتی، اشاعه شعور سوسیالیستی و قدرت سرمشقی استفاده کند.
• اما با این عمل نیز اعمال قهر به پایان می رسد.
• در غیر این صورت بسته به نوع نفوذ و مورد بخصوص می توان از قهر استفاده کرد.»
• طبقه کارگر حاکم باید در رابطه با وظایف مثبت ساختمان سوسیالیسم و در رابطه با نیروهای زحمتکش و دموکرات از وسایل اقناع، تربیت، سازماندهی، منضبط سازی، جلب به همکاری در اداره ارگان های دولتی، اشاعه شعور سوسیالیستی و قدرت سرمشقی استفاده کند.
• لنین تأکید می ورزد که «قهر انقلابی تنها در مراحل توسعه معین انقلاب، تنها تحت شرایط معین و خاص، متد ضرور و قانونی انقلاب بوده است.
• اما سازماندهی توده های پرولتری، سازماندهی زحمتکشان شاخص ماهوی تر و مستمرتر انقلاب و پیش شرط پیروزی آن بوده و خواهد بود.
• در این سازماندهی میلیون ها انسان زحمتکش، بیشک بهترین شرایط توسعه انقلاب و منبع پایان ناپذیر پیروزی آن نهفته است.»
• مراجعه کنید به دیکتاتوری پرولتاریا
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر