کارل اشمیت (1888ـ 1985)
حقوقدان دولتی و فیلسوف سیاسی آلمانی
ماورای ارتجاعی
از کارگزاران رایش سوم
زمینه ساز روحی برای ناسیونال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار
حقوقدان دولتی و فیلسوف سیاسی آلمانی
ماورای ارتجاعی
از کارگزاران رایش سوم
زمینه ساز روحی برای ناسیونال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار
یک بام و دو هوا
دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین
1999
برگردان شین میم شین
1999
پیشگفتار
• ما در فصول پیشین دیدیم که مقولهً «فروپاشی» برای توضیح شکست سوسیالیسم واقعا موجود، مقوله ای نارسا ست و حق با کسانی است، که از جنگ جهانی سوم سخن می گویند، جنگی که در آن رسانه های گروهی و نبرد ایدئولوژیک نقش برجسته ای به عهده داشته اند و سرگیجهً مغلوبین از همین جا نشئت می گیرد.
• ما اینجا با یک هیروشیمای ایدئولوژیک سر و کار داریم، که توان تفکر مستقل بخش مهمی از جنبش بین المللی کمونیستی را نیست و نابود کرده است!
بخش اول
وضع عادی و وضع غیرعادی
• کارل اشمیت می گوید:
• «خودمختار و مستقل کسی است که بتواند در باره «وضع غیر عادی» (حکومت نظامی) تصمیم بگیرد.»
• این گفتهً کارل اشمیت ـ حقوقدان نابغه و ماورای ارتجاعی ـ نه تنها برای درک طرز کار مشخص یک سیستم حقوقی و مناسبات میان مراکز مختلف قدرت، بلکه همچنین برای فهم چند و چون یک جنبش سیاسی و درجهً استقلال و خودمختاری آن کمک می کند.
• مثال:
• در سال 1991 در الجزایر، ژنرال ها با توسل به کودتای نظامی، انتخابات آزاد مردم را که «جبههً مقدس اسلامی» را روی کار آورده بود، غیر قانونی اعلام کردند.
• ژنرال ها با استقرار یک دیکتاتوری نظامی (ظاهرا بر ضد ارتجاع اسلامی) «وضع غیر عادی» (حکومت نظامی) اعلام کردند و نشان دادند که اهرم های اصلی قدرت در دست کیست.
• اگر بزبان مائوتسه تونگ صحبت کنیم، «قدرت از لولهً تفنگ بیرون می آید» و مستقل کسی است که در زمان دلخواه، دستور «سخن گفتن» به مسلسل ها را صادر کند.
• آری، واقعیت قدرت از این قرار است.
• اکنون بیایید با هم متدئولوژی یاد شده را برای بررسی مناسبات اردوگاه های مختلف به کار گیریم.
• کودتای نظامی در الجزایر را غرب با حسن تفاهم پذیرفت و با استدلال به اینکه جلوی روی کار آمدن یک حکومت اسلامی که به معنی واپسگرایی، دفن هرگونه آزادی وجدان و بویژه حقوق زنان می بود، گرفته شده است و از آن استقبال کرد.
• اتحاد جماهیر شوروی، چند سال پیش، درست با همین استدلال برای حمایت از رژیمی که قصد مدرنیزه کردن جامعهً افغانستان، دفاع از حقوق زنان و مبارزه بر ضد اسلامیست های عهد حجر را داشت، دست به مداخلهً نظامی در این کشور زد.
• در این مورد اما غرب، نه تنها از مداخلهً شوروی ابراز انزجار کرد، بلکه همان «مجاهدین آزادی خواه» را که امروز در الجزایر به عنوان مشتی آدمکش خونخوار و جانی بالفطره لقب می دهد، تا دندان مسلح کرد.
• نتیجه اینکه اعلام «وضع غیرعادی» اگر در موردی مصلحت باشد، می تواند در مورد مشابه دیگری گناهی نابخشودنی به حساب آید.
• زیر پا گذاشتن قاعده و قانون، در جایی می تواند تقدیس شود و مجاز دانسته شود و در جایی دیگر شدیدا محکوم گردد.
• اینکه امریکا و یا فرانسه برای ارزیابی مصالح ژئوپولیتیکی و اقتصادی خود معیارهای دیگری بکار می گیرند، برای هیچ کودنی شگفت انگیز نیست.
• شگفت انگیز موضعی است که باصطلاح چپ ها و بویژه حضرات به اصطلاح کمونیست در اینگونه موارد دارند.
• حضرات باصطلاح کمونیست همانند طبقات حاکمه، کودتای نظامی الجزایر را امری منطقی و طبیعی تلقی می کنند، ولی در محکوم کردن مداخلهً شوروی در افغانستان خستگی نمی شناسند.
• تصمیم در بارهً مرزبندی «وضع غیرعادی» و وضع عادی، تاًیید و یا تکذیب قواعد بازی، همیشه و همه جا در انحصار بی چون و چرای غرب لیبرال، کاپیتالیستی و امپریالیستی بوده است، پس جنبش کمونیستی ناگزیر وابسته به غرب و یا در بهترین حالت خودمختار نیم بند می ماند.
• اگر خودمختار و مستقل کسی است که در بارهً مرزبندی میان «وضع غیرعادی» و وضع غیر عادی تصمیم می گیرد، پس روشن می شود که مستقل متعالی در واشنگتن مسکن دارد و از آنچنان استقلال بی حد و مرزی برخورداراست، که می تواند مهر خود را بر قضاوت شخصیت ها، محافل، مطبوعات و جنبش های باصطلاح کمونیستی بکوبد.
بخش دوم
پروفسور بوبیو و وضع غیرعادی
نوربرتو بوبیو (1909 ـ 2004)
فیلسوف حقوقی و نویسنده ایتالیائی
پروفسور دانشگاه
بانی مکتب لیبرال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار
فیلسوف حقوقی و نویسنده ایتالیائی
پروفسور دانشگاه
بانی مکتب لیبرال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار
• برای توضیح تز یاد شده، بگذارید مثال دیگری بزنیم:
• در ماه اوت 1991 میلادی، در مسکو کودتای عجیب و غریبی اتفاق می افتد که حتی مویی از سر یلسین کم نمی شود و درست بر عکس، شرایط تبلیغاتی لازم را برای تحکیم قدرت او فراهم می آورد.
• هر نوع سوء ظنی از سوی هر کسی که هنوز مثقالی مغز در کله دارد، منطقی و مجاز است.
• زیرا کودتای واقعی را در حقیقت خود یلسین انجام می دهد و به عبارت دیگر جرج بوش.
• ولی قصد ما حلاجی این مساًله نیست.
• کودتاچی ها اعلام می کنند، که قصد جلوگیری از تجزیهً اتحاد شوروی و از بین رفتن استقلال کشور را دارند.
• لذا با توسل به نیروهای نظامی دست به عمل مشروعی می زنند و «وضع غیرعادی» اعلام می کنند.
• این را موقتا به خاطر بسپاریم.
• دو سال بعد خود یلسین دست به کودتا می زند و پارلمان منتخب مردم را منحل می کند و درش را می بندد.
• در این مورد دستگاه سرکوب ـ روغنکاری شده و بموقع ـ به میدان آورده می شود.
• یلسین به تهدید خالی کفایت نمی کند.
• نظام قانونی کشور بیرحمانه در هم کوبیده می شود، ولی علیرغم آن دموکرات هایی مانند بیل کلینتون و سوسیالیست هایی مانند میتران، رضایت خاطر عمیق خود را از این قانونشکنی اعلام می دارند.
• اما حضرات باصطلاح کمونیست چه می کنند؟
• پروفسور بوبیو نیز موضع می گیرد:
• «من همیشه مدافع قانون بوده ام، هستم و خواهم بود.
• ولی در مورد روسیه از خود می پرسم که آیا اصلا شرایط لازم برای حکومت قانونی موجود است؟»
• ولی چرا دو سال پیش، یک همچو سوًالی به ذهن فیلسوف باصطلاح کمونیست حتی خطور هم نکرد؟
• چرا؟
• علتش این است، که ما باید قادر باشیم «وضع عادی» را از «وضع غیرعادی» تمیز دهیم.
• کمونیست ها نیز می توانند از این گونه موارد درس بگیرند.
• ولی حضرات، جسارت این تمایز را در خود نمی یابند و این وظیفه را به «خودمختار» ساکن در واشنگتن محول می کنند و یا فروتنانه می گذارند که در تورین تصمیم گرفته شود که کی «وضع غیرعادی» حاکم است.
• در توطئه هایی که دولت امریکا بر ضد جمهوری خلق چین به راه انداخته، می توان موضع نوکر صفتانهً حضرات به اصطلاح «چپ» را بهتر دید:
• اخیرا حقایق پشت پرده ای به بیرون درز کرده، که دیدن وقایع میدان تیه ن ـ آن ـ مین را در پرتو دیگری امکان پذیر می سازد:
• دانشجویان و روشنفکران چینی تبعیدی، که در امریکا بسر می برند، عناصر افراطی جنبش ضد کمونیستی آن زمان را متهم می کنند که جلوی رسیدن به هرگونه توافقی با مسئولین دولتی چین را سرسختانه گرفته اند.
• این امر نشانگر اهداف بسیاری از محافل چینی و خارجی در نا آرامی های سال 1989 است.
• نشریهً «مسایل خارجی»، که به وزارت خارجهً ایالات متحدهً امریکا نزدیک است، در مقاله ای به وقایع میدان تیه ن ـ آن ـ مین اشاره می کند.
• نویسندهً این مقاله با خوشحالی تمام تجزیهً چین را بعد از مرگ دین ـ سیا ـ ئوپینگ پیشگویی می کند.
• او می نویسد، که «در سال 1989 (سال شکست کمونیسم در بسیاری از کشورهای سوسیالیستی) در میدان تیه ن ـ آن ـ مین درست همین هدف دنبال می شد»
• برای فهم این موضوع باید یاد آور شد، که همان محافلی که امروز رهبری چین را به بهانهً تیراندازی در میدان تیه ن ـ آن ـ مین، در ملأ عام به چوبهً اتهام و انتقاد می بندند، یلسین چینی مورد نطر خود را از جعبه جادو بیرون می آورند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر