۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (4)

مانفرد بور
ولفگانگ پطر ایش هورن
آلفرد کوزینگ
گونتر کروبر

برگردان شین میم شین

ماتریالیسم تاریخی در تئوری اجتماعی و فلسفه بورژوائی

تئوری اجتماعی و فلسفه بورژوائی نخست طرحی را نمایندگی می کرد که به انکار کامل شناخت قوانین بوسیله علوم اجتماعی مبتنی بود (بویژه در نئوکانتیانیسم)، البته اگر طرح های مبتنی بر گمانورزی و عرفان را مورد صرفنظر قرار دهیم که برای معنامندی و آماجگرائی حوادث اجتماعی دنبال عامل خارجی می گشتند.

• طرح یاد شده بی ثمر از کار در آمد.
• آنگاه طرح های جدیدی سرهمبندی شد که بنا بر آنها، قوانین اجتماعی را فقط می توان به عنوان بازسازی های تیپولوژیکی ـ ایدئال و یا به عنوان فرضیه های نومولوژیکی (فکری) تلقی کرد.
• و یا به طرح هائی توسل جست که روندها و پیوندهای قانونمند را فقط در عرصه نیروهای مولده و به اصطلاح میکروساختارها برسمیت می شناسند.

• شاخص فلسفه و تئوری اجتماعی بورژوائی در عصر حاضر عبارت است از تلاش در جهت انکار قانونمندی های عینی در عرصه توسعه فرماسیون های اجتماعی و تعویض آنها و بویژه گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی و یا دور زدن آنها.

• اینجا، چارچوب های معرفتی تنگی عیان می شوند که ایدئولوژی سرمایه داری برای علوم اجتماعی تعیین کرده است.

• مسائل فلسفی اصلی مربوط به قوانین جامعه تنها بر پایه ماتریالیسم تاریخی و بوسیله طبقه کارگر انقلابی می توانند حل شوند، بوسیله طبقه ای که محدودیت های طبقاتی در زمینه شناخت ندارد.

وظیفه ماتریالیسم تاریخی دررابطه با قانونمندی ها

• تحقیق در زمینه قانونمندی های زیر سیستم های منفرد جامعه و یا روندهای اجتماعی منفرد وظیفه ماتریالیسم تاریخی نیست.
• وظیفه ماتریالیسم تاریخی را در رابطه با قانونمندی ها می توان به شرح زیر تعیین کرد:

1
• ماتریالیسم تاریخی با قانونمندی هائی سر و کار دارد که از درجه عامیت عالی تری برخوردارند.
• قانونمندی هائی که ـ بلحاظ عمر تاریخی و بلحاظ پیوند سیستمی اجتماعی ـ حوزه اثرگذاری پهناوری در اختیار دارند.
• و یا قانونمندی هائی که در دوران تاریخی معین اهمیت عام دارند، مثلا قانونمندی های انقلاب سوسیالیستی.

2
ماتریالیسم تاریخی مسئله قوانین اجتماعی را از نظر تأثیر متقابل دیالک تیکی میان سوبژکت و اوبژکت، میان عمل انسانی و روند اجتماعی، بویژه از نظر امکانات و پیش شرط های مادی و فکری لازم برای استفاده آگاهانه از قوانین اجتماعی، یعنی برای تسلط آگاهانه انسان ها بر پیوندها و روندهای توسعه اجتماعی خویش و نحوه تحقق آنها ـ قبل از همه ـ در تحول سوسیالیستی جامعه، تحت رهبری طبقه کارگر مورد تحقیق قرار می دهد. (مراجعه کنید به تعریف مقوله اختیار و یا آزادی)

3
ماتریالیسم تاریخی مجموعه قوانین اجتماعی را از نقطه نظرهای زیر در نظر می گیرد:
• از نظر تأثیر مشترک بغرنج آنها در چارچوب سیستم اجتماعی کلی و یا در چارچوب روند تاریخی.
• از نقطه نظر طبقه بندی متدئولوژیکی قوانین اجتماعی (قوانین دینامیکی و استاتیکی و غیره)

*****

ماتریالیسم تاریخی به کشف نیروهای محرکه واقعی روند تاریخ می پردازد. (مراجعه کنید به نیروهای محرکه جامعه)
ماتریالیسم تاریخی نشان می دهد که نیروهای محرکه واقعی روند تاریخ را هرگز نباید در میل و هوس و خواست انسان ها و گروه های انسانی و یا در ورای روند رئال و عملی تاریخ جست.
نیروهای محرکه روند تاریخ فقط می توانند در گرایشات متقابلا مؤثر روند زندگی اجتماعی خود انسان ها
باشند و سبب شوند که عمل گروه های بزرگ انسانی برای مدتی طولانی در مسیر معینی صورت گیرد.
نیروهای محرکه روند تاریخ را همیشه باید در دیالک تیک تاریخا مشخص سوبژکت ـ اوبژکت جست.

• از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی ـ قبل از همه ـ تأثیرات متقابل دیالک تیکی میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، مبارزه طبقاتی و انقلاب اجتماعی به این نیروهای محرکه روند تاریخ تعلق دارند.
• در سوسیالیسم که آنتاگونیسم های طبقاتی از میان برداشته می شوند، نیروی محرکه نوینی مؤثر واقع می شود و آن عبارت است از انطباق بنیادی الزامات اجتماعی و منافع مادی گروه ها و شخصیت ها و بر این مبنا اتحاد و بسیج آگاهانه، مبتنی بر برنامه و آماجگرایانه کلیه نیروهای مولده خلق زحمتکش بوسیله طبقه کارگر.

• در این رابطه باید خاطرنشان شد که ماتریالیسم تاریخی ـ برای اولین بار در تاریخ تئوری های اجتماعی ـ نقش تاریخی توده های خلق را بمثابه سازندگان تاریخ کشف کرده و توضیح داده است.
نقش تاریخساز توده های خلق، نه فقط بدلیل کردوکار تولیدی آنها، بلکه علاوه بر این، بدلیل مبارزات اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی آنها بخاطر پیشرفت است.

• اینجا باید ضمنا یادآور شد که ماتریالیسم تاریخی منکر هستی و اثرگذاری فردی انسان ها و منکر نقش تاریخی شخصیت ها نیست.
• طرح ماتریالیسم تاریخی این نکته را مبدأ قرار می دهد، که کلیه مناسبات اجتماعی و کلیه حوادث و تحولات تاریخی نتیجه عملیات متقابل افراد انسانی اند.

• ماتریالیسم تاریخی ـ پس از کشف روند زندگی مادی جامعه و نیروهای محرکه و قانونمندی های توسعه آن ـ نشان داد که شیوه تحقق آنها از چه قرار است.
• ماتریالیسم تاریخی خطوط بزرگ وساطت دیالک تیکی واقعی میان افرادی که بصورت فردی عمل می کنند و روند زندگی تاریخی و اجتماعی فراگیر را آشکار می سازد.
• اینجا نشان داده می شود که تنها تحول سوسیالیستی جامعه تحت رهبری طبقه کارگر به همبود زحمتکشان منجر می شود، همبودی که در آن، توسعه آزاد هر فرد، به شرط توسعه آزاد همه بدل می گردد.
• همبودی که در آن، انسان می تواند بمثابه فرد واقعا آزاد توسعه یابد.
• همبودی که نمودار چند جانبگی استعدادها، نیازها و کردوکارها ست و بر تصاحب، کاربست و استفاده دسته جمعی آگاهانه، برنامه ریزی شده کلیه نیروهای مولده جامعه استوار است.
• اینجا معلوم می شود که ماتریالیسم تاریخی ـ در عین حال ـ تئوری فلسفی مارکسیسم ـ لنینیسم راجع به انسان را در بر می گیرد و به تراوشات فکری از آنتزوپولوژی فلسفی که در کشورهای امپریالیستی تدارک دیده شده اند، برای به اصطلاح «تکمیل» خود نیاز ندارد.

1
ماتریالیسم تاریخی و فاکتور سوبژکتیف

• ماتریالیسم تاریخی نقش تاریخی ایده ها، انگیزه ها، سازمان های اجتماعی و غیره ـ فاکتور سوبژکتیف بطور عام ـ را انکار نمی کند.
• ماتریالیسم تاریخی نشان می دهد که انگیزه های انسان ها ـ و قبل از همه، گروه های بزرگ انسانی ـ چگونه تعیین می شوند، پشت سر اندیشه ها و گرایشات متخاصم چه پنهان شده است و در ورای نیروهای محرکه فکری عمل انسان ها کدام نیروی محرکه اجتماعی مادی در کار است.

• ماتریالیسم تاریخی در برگیرنده یک تئوری شعور اجتماعی و فونکسیون های اجتماعی شعور اجتماعی است، که نظریات اخلاقی، حقوقی و غیره را بر مبنای مناسبات اجتماعی مادی و قبل از همه بر مبنای مواضع، تضادها و منافع طبقاتی عینی توضیح می دهد و برای آنها اثرگذاری تمایزمندی در پراتیک اجتماعی قائل است.

پایان بخش چهارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر