ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مفهوم اساسی ماتریالیسم تاریخی است.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی حاکی از آن است که زندگی اجتماعی در هر مرحله توسعه تاریخی اش، سیستمی از مناسبات اجتماعی است، که بوسیله مناسبات اجتماعی مادی که در روند تولید و بازتولید جامعه تشکیل می شوند، تعیین می گردد.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مجموعه ای از مناسبات اجتماعی است، که انسان ها در روند زندگی عملی شان با یکدیگر برقرار می سازند.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بوسیله سیستم مناسبات تولیدی مادی منطبق با سطح معین توسعه نیروهای مولده، یعنی بوسیله ساختار اقتصادی معین جامعه تعیین می شود، ساختاری که بر روی آن روبنای درخوری از تصورات، روابط و مؤسسات سیاسی، حقوقی و غیره قوام می یابند.
• مارکس برای نشان دادن اهمیت تئوریکی و متدئولوژیکی ساختار اقتصادی جامعه می نویسد:
• «مناسبات تولیدی در تمامت خود تشکیل دهنده آنند که ما مناسبات اجتماعی و یا جامعه می نامیم، جامعه ای در پله توسعه تاریخی معین، جامعه ای با خصلت متفاوت با جوامع دیگر، با خصلت خاص خویش.»
• محتوای اصلی مفهوم «فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی» عبارت است از رابطه متقابل دیالک تیکی میان نیروهای مولده، مناسبات تولیدی و روبنا.
• (این حکم حاکی از آن است که مناسبات تولیدی در آن واحد در دو دیالک تیک شرکت دارد:
• از سوئی در دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی که به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم است.
• از سوی دیگر در دیالک تیک زیربنا ـ روبنا و یا دیالک تیک مناسبات تولیدی و مناسبات ایدئولوژیکی.
• مناسبات تولیدی در دیالک تیک اول، نقش ثانوی داشت، اما در دیالک تیک دوم، نقش تعیین کننده کسب می کند.
• مفهوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی این دو دیالک تیک را در خود جمع می آورد. مترجم)
• تجزیه و تحلیل این رابطه متقابل نشان می دهد که هر جامعه از یک «سیستم ارگانیکی» تشکیل می یابد.
• بنظر مارکس چنین سیستمی وقتی می تواند به یک کلیت تبدیل شود که «ما کلیه عناصر جامعه را تابع آن تلقی کنیم و یا ارگان هائی را که جامعه هنوز ندارد، از آن استخراج کنیم.
• آنگاه این سیستم بطور تاریخی به کلیتی بدل خواهد شد.»
• مفهوم فلسفی ـ سوسیولوژیکی «فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی» برای کلیه علوم اجتماعی از اهمیت مرکزی برخوردار است.
• بکمک آن، از جامعه مفهومی علمی ـ ماتریالیستی بدست می آید، مفهومی که تفکر سوسیولوژیکی را بر پارامترهای واقعی، بطور تجربی تعیین پذیر و آزمون پذیر مجهز می سازد و همزمان طرح کلی جامعی از حیات اجتماعی تاریخی و پیوندهای سیستمی آن عرضه می کند.
• آموزش فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، بمثابه آموزش ماتریالیستی ـ تاریخی، نه با گمانورزی های ایدئالیستی و ارزیابی های سوبژکتیویستی راجع به جامعه سازگار است و نه با امپیریسم پوزیتیویستی رایج در جامعه شناسی بورژوائی.
• کشف پیوند سیستمی بطور مادی مشروط هر فرماسیون اجتماعی، همانطور که لنین خاطر نشان می شود، امکان گذار «از توصیف پدیده های اجتماعی (و ارزیابی آنها از نقطه نظر ایدئال) به حلاجی علمی پیگیر را فراهم می آورد که برای مثال تفاوت میان کشورهای مختلف سرمایه داری را نشان می دهد و ضمنا وجه مشترک آنها را مورد بررسی قرار می دهد.»
• تئوری فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی علاوه بر این، با کشف قانونمندی های عینی توسعه اجتماعی در پیوند تنگاتنگی قرار دارد.
• لنین خاطرنشان می شود که «تنها تعیین مناسبات تولیدی ـ بمثابه منشاء مناسبات اجتماعی و تعیین سطح توسعه نیروهای مولده بمثابه شالوده مناسبات تولیدی ـ بنیان استواری برای توضیح توسعه فرماسیون اجتماعی، بمثابه روند تاریخی ـ طبیعی فراهم می آورد.»
• آموزش فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی با کشف یک روند توسعه تاریخی (که بصورت روند پیدایش، توسعه و تعویض فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی انجام می یابد و تابع قانونمندی های معینی است)، راه را به روی سوبژکتیویسم، یاوه سرائی خودسرانه و گمانورزی در رابطه با تحلیل و ارزیابی توسعه تاریخی می بندد.
• تئوری ماتریالیستی ـ تاریخی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، بر خلاف تئوری اجتماعی بورژوائی، با معضل لاینحلی مواجه نمی شود.
• تئوری اجتماعی بورژوائی برای توضیح علمی، اگرچه یک روند عینی را پیش شرط قرار می دهد، ولی توسعه اجتماعی را آشکارا محصول کردوکار انسان هائی قلمداد می کند که آگاهانه و تعمدی عمل می کنند.
• حلاجی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ـ بویژه ـ نشان می دهد که تاریخ ـ بمثابه روند اجتماعی ـ چگونه از عمل انسان ها نشئت می گیرد و آنچه که در عمل و خواست افراد اهمیت کسب می کند، ببرکت تبدیل آن به عمل و خواست نیروهای طبقاتی (که حاملین مناسبات تولیدی معین و روبنای منطبق با آنها هستند)، جامه عمل می پوشد.
• تنها با بررسی توسعه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی و همچنین با مطالعه بنیان های اجتماعی واقعی و تأثیرات ایده ها، تصورات و غیره می توان یگانه توضیح فلسفی ـ سوسیولوژیکی علمی و مطمئنی را در باره عمل واقعی شخصیت های واقعی ارائه داد.
• آموزش فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برای ساختمان سوسیالیسم از اهمیت نظری و عملی بزرگی برخوردار است.
• پس از پی ریزی پایه های سیاسی و اقتصادی سوسیالیسم وظیفه اصلی عبارت خواهد بود از ساختمان جامعه سوسیالیستی پیشرفته بر مبنای این پایه ها، تسلط آگاهانه بر کلیت روابط متقابل میان نیروهای مولده، مناسبات تولیدی و روبنا و تحول برنامه ریزی شده آنها.
• مبارزه طبقاتی بین المللی نیروهای سوسیالیسم جهانی و خلق ها بر ضد امپریالیسم نیز از اهمیت شایانی برخوردار است.
• سوسیالیسم جهانی باید نشان دهد که قادر به حل بهتر تضادها و مسائل متنوع دوران کنونی است.
• از این رو، تهیه و تحقق عملی مدل جامعه سوسیالیستی پیشرفته اهمیت کسب می کند.
• «اکنون در کانون کردوکار رهبری حزب، وظیفه سازماندهی و هماهنگ سازی زیرسیستم های مختلف، عناصر و مناسبات اجتماعی سوسیالیسم قرار دارد.
• آموزش فرماسیون اجتماعی و درک سیستمی از جامعه ما را به این نتیجه می رساند که سوسیالیسم یک فرماسیون اجتماعی کیفیتا نوینی است که بر طبق خصلت اجتماعی نیروهای مولده مدرن تشکیل می یابد.»
• پیکان تئوری سوسیالیسم ـ بمثابه یک فرماسیون اجتماعی نسبتا مستقل ـ تئوری های انحرافی زیرین را نشانه می گیرد:
• تئوری اجتماعی امپریالیستی از قبیل تئوری همگرائی، تئوری جامعه فرم یافته و امثالهم و ایده های رویزیونیستی در باره «دولت سوسیالیستی»، نقش حزب طبقه کارگر در سوسیالیسم و غیره.
• این تئوری در مقابل مدل های اجتماعی امپریالیستی و حملات رویزیونیستی بر ضد سوسیالیسم علمی، طرح کلی مارکسیستی ـ لنینیستی یکپارچه و وحدتمندی از سوسیالیسم بمثابه یک سیستم اجتماعی جامع، بمثابه یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نسبتا مستقل قرار می دهد، سیستمی که بر بنیان های خاص خویش توسعه می یابد.
• مراجعه کنید به جامعه، زیربنا و روبنا، سوسیالیسم و کمونیسم.
پایان
برگردان شین میم شین
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مفهوم اساسی ماتریالیسم تاریخی است.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی حاکی از آن است که زندگی اجتماعی در هر مرحله توسعه تاریخی اش، سیستمی از مناسبات اجتماعی است، که بوسیله مناسبات اجتماعی مادی که در روند تولید و بازتولید جامعه تشکیل می شوند، تعیین می گردد.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مجموعه ای از مناسبات اجتماعی است، که انسان ها در روند زندگی عملی شان با یکدیگر برقرار می سازند.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بوسیله سیستم مناسبات تولیدی مادی منطبق با سطح معین توسعه نیروهای مولده، یعنی بوسیله ساختار اقتصادی معین جامعه تعیین می شود، ساختاری که بر روی آن روبنای درخوری از تصورات، روابط و مؤسسات سیاسی، حقوقی و غیره قوام می یابند.
• مارکس برای نشان دادن اهمیت تئوریکی و متدئولوژیکی ساختار اقتصادی جامعه می نویسد:
• «مناسبات تولیدی در تمامت خود تشکیل دهنده آنند که ما مناسبات اجتماعی و یا جامعه می نامیم، جامعه ای در پله توسعه تاریخی معین، جامعه ای با خصلت متفاوت با جوامع دیگر، با خصلت خاص خویش.»
• محتوای اصلی مفهوم «فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی» عبارت است از رابطه متقابل دیالک تیکی میان نیروهای مولده، مناسبات تولیدی و روبنا.
• (این حکم حاکی از آن است که مناسبات تولیدی در آن واحد در دو دیالک تیک شرکت دارد:
• از سوئی در دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی که به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم است.
• از سوی دیگر در دیالک تیک زیربنا ـ روبنا و یا دیالک تیک مناسبات تولیدی و مناسبات ایدئولوژیکی.
• مناسبات تولیدی در دیالک تیک اول، نقش ثانوی داشت، اما در دیالک تیک دوم، نقش تعیین کننده کسب می کند.
• مفهوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی این دو دیالک تیک را در خود جمع می آورد. مترجم)
• تجزیه و تحلیل این رابطه متقابل نشان می دهد که هر جامعه از یک «سیستم ارگانیکی» تشکیل می یابد.
• بنظر مارکس چنین سیستمی وقتی می تواند به یک کلیت تبدیل شود که «ما کلیه عناصر جامعه را تابع آن تلقی کنیم و یا ارگان هائی را که جامعه هنوز ندارد، از آن استخراج کنیم.
• آنگاه این سیستم بطور تاریخی به کلیتی بدل خواهد شد.»
• مفهوم فلسفی ـ سوسیولوژیکی «فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی» برای کلیه علوم اجتماعی از اهمیت مرکزی برخوردار است.
• بکمک آن، از جامعه مفهومی علمی ـ ماتریالیستی بدست می آید، مفهومی که تفکر سوسیولوژیکی را بر پارامترهای واقعی، بطور تجربی تعیین پذیر و آزمون پذیر مجهز می سازد و همزمان طرح کلی جامعی از حیات اجتماعی تاریخی و پیوندهای سیستمی آن عرضه می کند.
• آموزش فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، بمثابه آموزش ماتریالیستی ـ تاریخی، نه با گمانورزی های ایدئالیستی و ارزیابی های سوبژکتیویستی راجع به جامعه سازگار است و نه با امپیریسم پوزیتیویستی رایج در جامعه شناسی بورژوائی.
• کشف پیوند سیستمی بطور مادی مشروط هر فرماسیون اجتماعی، همانطور که لنین خاطر نشان می شود، امکان گذار «از توصیف پدیده های اجتماعی (و ارزیابی آنها از نقطه نظر ایدئال) به حلاجی علمی پیگیر را فراهم می آورد که برای مثال تفاوت میان کشورهای مختلف سرمایه داری را نشان می دهد و ضمنا وجه مشترک آنها را مورد بررسی قرار می دهد.»
• تئوری فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی علاوه بر این، با کشف قانونمندی های عینی توسعه اجتماعی در پیوند تنگاتنگی قرار دارد.
• لنین خاطرنشان می شود که «تنها تعیین مناسبات تولیدی ـ بمثابه منشاء مناسبات اجتماعی و تعیین سطح توسعه نیروهای مولده بمثابه شالوده مناسبات تولیدی ـ بنیان استواری برای توضیح توسعه فرماسیون اجتماعی، بمثابه روند تاریخی ـ طبیعی فراهم می آورد.»
• آموزش فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی با کشف یک روند توسعه تاریخی (که بصورت روند پیدایش، توسعه و تعویض فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی انجام می یابد و تابع قانونمندی های معینی است)، راه را به روی سوبژکتیویسم، یاوه سرائی خودسرانه و گمانورزی در رابطه با تحلیل و ارزیابی توسعه تاریخی می بندد.
• تئوری ماتریالیستی ـ تاریخی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، بر خلاف تئوری اجتماعی بورژوائی، با معضل لاینحلی مواجه نمی شود.
• تئوری اجتماعی بورژوائی برای توضیح علمی، اگرچه یک روند عینی را پیش شرط قرار می دهد، ولی توسعه اجتماعی را آشکارا محصول کردوکار انسان هائی قلمداد می کند که آگاهانه و تعمدی عمل می کنند.
• حلاجی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ـ بویژه ـ نشان می دهد که تاریخ ـ بمثابه روند اجتماعی ـ چگونه از عمل انسان ها نشئت می گیرد و آنچه که در عمل و خواست افراد اهمیت کسب می کند، ببرکت تبدیل آن به عمل و خواست نیروهای طبقاتی (که حاملین مناسبات تولیدی معین و روبنای منطبق با آنها هستند)، جامه عمل می پوشد.
• تنها با بررسی توسعه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی و همچنین با مطالعه بنیان های اجتماعی واقعی و تأثیرات ایده ها، تصورات و غیره می توان یگانه توضیح فلسفی ـ سوسیولوژیکی علمی و مطمئنی را در باره عمل واقعی شخصیت های واقعی ارائه داد.
• آموزش فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برای ساختمان سوسیالیسم از اهمیت نظری و عملی بزرگی برخوردار است.
• پس از پی ریزی پایه های سیاسی و اقتصادی سوسیالیسم وظیفه اصلی عبارت خواهد بود از ساختمان جامعه سوسیالیستی پیشرفته بر مبنای این پایه ها، تسلط آگاهانه بر کلیت روابط متقابل میان نیروهای مولده، مناسبات تولیدی و روبنا و تحول برنامه ریزی شده آنها.
• مبارزه طبقاتی بین المللی نیروهای سوسیالیسم جهانی و خلق ها بر ضد امپریالیسم نیز از اهمیت شایانی برخوردار است.
• سوسیالیسم جهانی باید نشان دهد که قادر به حل بهتر تضادها و مسائل متنوع دوران کنونی است.
• از این رو، تهیه و تحقق عملی مدل جامعه سوسیالیستی پیشرفته اهمیت کسب می کند.
• «اکنون در کانون کردوکار رهبری حزب، وظیفه سازماندهی و هماهنگ سازی زیرسیستم های مختلف، عناصر و مناسبات اجتماعی سوسیالیسم قرار دارد.
• آموزش فرماسیون اجتماعی و درک سیستمی از جامعه ما را به این نتیجه می رساند که سوسیالیسم یک فرماسیون اجتماعی کیفیتا نوینی است که بر طبق خصلت اجتماعی نیروهای مولده مدرن تشکیل می یابد.»
• پیکان تئوری سوسیالیسم ـ بمثابه یک فرماسیون اجتماعی نسبتا مستقل ـ تئوری های انحرافی زیرین را نشانه می گیرد:
• تئوری اجتماعی امپریالیستی از قبیل تئوری همگرائی، تئوری جامعه فرم یافته و امثالهم و ایده های رویزیونیستی در باره «دولت سوسیالیستی»، نقش حزب طبقه کارگر در سوسیالیسم و غیره.
• این تئوری در مقابل مدل های اجتماعی امپریالیستی و حملات رویزیونیستی بر ضد سوسیالیسم علمی، طرح کلی مارکسیستی ـ لنینیستی یکپارچه و وحدتمندی از سوسیالیسم بمثابه یک سیستم اجتماعی جامع، بمثابه یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نسبتا مستقل قرار می دهد، سیستمی که بر بنیان های خاص خویش توسعه می یابد.
• مراجعه کنید به جامعه، زیربنا و روبنا، سوسیالیسم و کمونیسم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر