میم حجری
هر کس
نه
فقط مسئول کاریاست که می کند،
است،
بلکه علاوه بر آن، مسئول کاری است که نمی کند.
فرنگی
این ادعا
ادعایی انتزاعی است که ضمنا قابل بحث مشخص است:
۱
اصولا هر کس پاداش گیر و پاسخگوی کاری است که کرده است.
کسی که کاری نکرده است،
پاسخگوی کار نکرده اش نخواهد بود.
بلکه در بهترین حالت، دچار عذاب وجدان خواهد شد و شرم خواهد کرد.
یعنی
خودش، خودش را محاکمه و محکوم خواهد ساخت.
مثال:
کسی که روشنگری می کند
هم
پاداش گیر روشنگری است
و
هم
پاسخگویی روشنگری.
هم
دشنه فحش و پرخاش می خورد،
هم
دشنه دشمن
و
هم
از بارور شدن بذر روشنگری لذت می برد و شاد و خشنود می شود.
۲
اگر چنین کسی و یا حزبی
به هر دلیل و بهانه و دستاویزی
از روشنگری پرهیز ورزد،
پاسخگوی درونی و برونی این پرهیز هم خواهد بود.
مثال:
وقتی گربه چف شروع به میومیو کرد،
مارکسیست های جهان
می بایستی
به لنگه کفش روشنگری،
خاموشش سازند.
تاریخ
این پرهیز ارتجاعی
را
نخواهد بخشید.
درست به همان سان که پرهیز مارکسیست ها از روشنگری در مورد استالین را نبخشیده است.
طرفه این است
که
ایندو پرهیز
آب به آسیاب واحدی ریخته اند.
آب به آسیاب شکست انقلاب اکتبر و ذلت پرولتاریا
ریخته اند.
پایان