۱۳۹۵ آبان ۱۰, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (480)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین

پیشکش به 


سرهنگ سیف الله غیاثوند
(۱۳۲۰ ـ ۱۳۶۷) 

بخش سوم
بیولوژی (زیست شناسی) 
ادامه  

12
·        نتایج حاصل از علوم منفرد (علیرغم نتایج منفرد جالب)، برای تئوری منشاء انواع که مبتنی بر استدلال علمی باشد و برای اثبات خود حیات کافی نبودند.

13
·        با توضیح تحقیقات حاشیه ای در چارچوب فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان، دو تعمیم تعیین کننده امکان پذیر گشت که هم توسعه تفکر فلسفی را و هم توسعه تفکر بیولوژیکی را برای مدت مدیدی تحت تأثیر قرار دادند: 

الف
تعمیم اول

·        تعمیم اول از نوع معرفتی ـ انتقادی ـ مفهومی بود:

1

ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی
به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
مذهبفلسفه
حقوقفلسفه
تاریخفلسفه

·        ایمانوئل کانت با حرکت از ایدئال معرفتیِ مبتنی بر مکانیک نیوتونی، به بررسی علوم مته متیزه گشته (ریاضی گشته) می پردازد که در آنها، برای کلیه عرصه های اوبژکتی طبیعت   رابطه مبتنی بر مفهوم علی (علیت، علت و معلول) و مفهوم هدف معتبر است.  

2
·        در حالیکه قانون علیت به مثابه قانون فهم، از دید ایمانوئل کانت، به عنوان شرط اعتبار عینی قضاوت های تجربی ما عمل می کند و در مورد کلیه موضوعات دانش تجربی صادق است، برای او، هدفمندی طبیعت، مفهوم خاصی است که منشاء خود را تنها در قوه قضاوت بازتاب دهنده دارد که در آن، طبیعت چنان تصور می شود که «انگار فهمی، حاوی بنیان وحدت تنوعات قوانین تجربی اش است.»
·        (ایمانوئل کانت، «نقد قوه قضاوت»، مجموعه آثار کانت، جلد 5، 1913، ص 180)

3
·        نخست ببرکت قوه قضاوت ـ به مثابه حلقه واسط میان فهم و عقل («میان توان وحدت قوانین فهم تحت اصول») ـ و ببرکت مفهوم هدف قوه قضاوت، که نظام تنوع تجربی، به انضمام (به زبان غیر کانتی) کلیه تفاوت های کیفی، امکان پذیر می گردد، پیوند سطوح ساختاری ـ مادی ِ کیفیتا متفاوت قابل درک می گردد.
·        یعنی قبل از پیدا شدن سر و کله درک قانونی ـ علمی واقعی.   

4
·        مفهوم هدف، بدین طریق به مثابه وسیله شناخت، به مثابه وسیله درک تنوع کیفی طبیعتِ ساختاربندی شده ی هویریستیکی ماهوی، اما بلحاظ درک واقعی قانون، قابل صرفنظر است و در روند شناخت علمی صرفا به عنوان «تنظیمگر» نمودار می گردد.

·        (هویریستیک به علم متدها و قواعد کشف و اختراع براهین و یا تشکیل تئوری ها از طرق غیر استقرائی اطلاق می شود.
·        مراجعه کنید به هویریستیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری) 

5
·        مفهوم هدف در قاموس کانت، نه بیانگر اصول عینی، بلکه بیانگر محدودیت معرفتی خاص انسانی است و به مثابه بیانگر محدودیت معرفتی خاص انسانی، همیشه آنتروپومورف می ماند.
·        یعنی در هیئت انسانی می ماند.  

6
·        کانت بیشک می بیند که درک قانونیت بیولوژیکی به معنی درک مبتنی بر علوم مته متیزه گشته فوق العاده دشوار است.
·        ولی از ایدئال معرفتی، دل برنمی کند. 

7
·        کانت در این میان به اندیشه مهم دیگری برخورد می کند:
·        با توجه به تنوع بی پایان قوانین تجربی طبیعت، بسیاری از چیزها باید تصادفی نمودار گردند.

·        کانت اما به دلیل موضع اصلی مکانیسیستی اش، نمی تواند تصادف عینی را بپذیرد.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
·        کانت اما با توجه به قوانین تجربی، باید وحدت طبیعی را بپذیرد.
·        چون در غیر این صورت، دانش تجربی واحد نمی تواند تشکیل شود.
·        به همین دلیل، قوه قضاوت باید اصل هدفمندیت را به مثابه اصل سوبژکتیو،  به کار برد.
 
9
·        تله ئولوژی (غائیت) و درک تصادف به مثابه مقوله ای صرفا سوبژکتیو با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند و برعکس:
·        حذف نگرش های تله ئولوژیکی، ضرورت قبول تصادف عینی (اوبژکتیو) را الزامی می سازد.      

10
·        اکنون این مسئله روشن می شود که چرا علیرغم تحلیل تیزبینانه ی کانت، هم تصورات ویتالیستی و هم تصورات مکانیسیستی همچنان و به موازات یکدیگر ادامه حیات می دهند. 

ادامه دارد.

علامتگذاری

 
پروفسور دکتر ولفگانگ سگت
برگردان
شین میم شین

·        علامتگذاری، به فونکسیون علائم هر زبان طبیعی و هر زبان مصنوعی اطلاق می شود.

1
·        برای تفاوتگذاری میان فرد معین و افراد دیگر، نام فردی به او داده می شود.

2
·         برای تعیین جا و مقام اوبژکت های معین هر طبقه، نام طبقه ای به آن داده می شود.

3
·        خود علامت، فونکسیون علامتگذاری را به عهده دارد.

4
·        نام فردی «کارل مارکس» یکی از بنیانگذاران مارکسیسم را نشان می دهد.

5
·        نام طبقه ای «انسان» برای نشان دادن هر موجود زنده با شعور بکار می رود.

6

·        روابط میان علامتگذاری و آنچه که علامتگذاری (روابط میان فونکسیون و اوبژکت)  می شود، موضوع بررسی «سیگماتیک» و یا «سمانتیک» به معنی وسیع کلمه اند.

7

·        برای تفاوتگذاری میان علامتگذاری ها باید «مرحله سمانتیکی» آنها را تشخیص داد.:
·        باید به این سؤالات زیر جواب داد:   

الف

·        آیا دزیگنات های آنها اوبژکت های غیرزبانی اند؟

·        دزیگنات (دزیگناتوم)، واژه ای لاتینی است و به چیزی اطلاق می شود که با استفاده از علائم، علامتگذاری شده باشد.

ب
·        آیا دزیگنات های آنها خود علائم زبانی اند.  

8
·        اگر دزیگنات های علامتگذاری ها خود علائم زبانی باشند، آنگاه بخشی از «زبان متائی» محسوب می شوند.

·        مراجعه کنید به معنی، دزیگنات، سمانتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

پایان

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (479)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین

پیشکش به 


سرهنگ سیف الله غیاثوند
(۱۳۲۰ ـ ۱۳۶۷) 

بخش سوم
بیولوژی (زیست شناسی) 
ادامه  

7
·        تئوری پره فرماسیون مکانیسیستی ضمنا به قبول قوه حیات بخش نیاز داشت.

الف
تئوری پره فرماسیون


آناکساگوراس (499 ـ 428 ق. م.)
از ریاضی دانان و فلاسفه ماقبل سقراطی
مبلغ روشنگری ایونی در آتن

·        (تئوری پره فرماسیون یکی از تئوری های توسعه (تکامل) است که در یونان باستان کلاسیک (انتیک)، آناکساگوراس نمایندگی کرده بود و در قرن 17 (در عصر جدید) دوباره رواج یافت و تا قرن 19 دوام آورد.
·        بنا بر این تئوری، کل اندام (ارگانیسم) در نطفه پیشاپیش تشکیل شده است و فقط باید رشد کند.

ب
تئوری اپیژه نه زه

·        قطب مخالف تئوری پره فرماسیون، تئوری اپیژه نه زه است که بر آن است که ساختار ها و اعضای (ارگان های) هر اندام (ارگانیسم) در جریان توسعه و تکامل فردی تشکیل می شوند و نه از قبل و پیشاپیش.
·        این تئوری از جهان باستان کلاسیک (انتیک) تا قرن 17 رایج بوده است.
·        ولی در روند روشنگری از آن سلب اعتبار شد و تئوری پره فرماسیون، جای آن را گرفت.
·        تئوری اپیژه نه زه دوباره در قرن 19 احیا شد و تا قرن بیستم حاکم بود. مترجم)  

8

کریستیان فرای هر فون ولف (1679 ـ 1754)
عالم یونیورسال، ریاضی دان، فیلسوف آلمانی
همراه با لایب نیتس و کانت مهمترین نماینده روشنگری
نماینده حقوق طبیعی
بنیانگذار بسیاری از مفاهیم مهم (شعور، معنی، درخود، دقت)
مؤثر در قانونگزاری پروس
مؤلف آثار بیشمار

·        تئوری عمدتا ویتالیستیِ اپیژه نه زه (کریستیان فرای هر ولف)، توسعه خود را از نطفه بی ساختار آغاز می کند که گویا ببرکت قوه حیاتی خاصی تشکیل شده است. 

9
·        حل علمی آنتی نومی پره فرماسیون و اپیژه نه زه در قرن 20 امکان پذیر گشت.
·        تا این زمان، درک ماتریالیستی طرز تشکیل کیفی «نو» در روند توسعه و تکامل بیولوژیکی امکان پذیر نبود.
·        به همین دلیل، این مسئله اصلا مطرح نشد.  

·        مراجعه کنید به دیالک تیک کهنه و نو، دیالک تیک کمیت و کیفیت، قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به کیفی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

10
·        تلاش های همه جانبه در قرن 18 در جهت طبقه بندی، به اولین تأملات تئوریکی مربوط به منشاء انواع منجر شد و تکامل انواع کسب مقبولیت کرد.  

11
·        قوه محرکه ی تکامل انواع تا قرن 18 فقط می توانست از قرار زیر باشد:  

الف
نظریه ای با جنبه عمدتا مکانیسیستی


جان باپتیست لامارک (1744 ـ 1829)
گیاه شناس و جانورشناس بزرگ فرانسوی
بانی مفهوم بیولوژی
نماینده تئوری تکامل

·        این نظریه مدعی تغییر خواص فردی در روند زندگی فرد بیولوژیکی بود.
·        بنا بر این تئوری، آدم ها بنا بر قواعد شناخته شده از عالم نباتات و جانوران، پیوند های میان ـ نوعی را، یعنی خواص و  خصوصیات موروثی را به ارث می برند.
·        (لامارک)   

ب
نظریه تله ئولوژیکی با جنبه عمدتا ویتالیستی

·        بنا بر این نظریه، برای هر توسعه و یا تکاملی، آماج از قبل تعیین شده ی عامی وجود دارد.
·        (بونه)  

·        و یا برای هر توسعه و تکاملی، آماج از قبل تعیین شده ای وجود که منطبق با استکمال انسانی است که بعد ها در درک   اورتوژه نه زه تبیین می یابد.
·        (روبینه)   

ادامه دارد.