۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی (16 )


پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

IV
سوسیالیسم انتقادی ـ اوتوپیکی
ادامه 

III
تئوری سوسیالیستی ـ اوتوپیکی روبرت اون


روبرت آون (1771 ـ 1858)
مدیر کارخانه در انگلستان
سوسیالیست اوتوپیکی (سوسیالیست آغازین)
مؤسس اتحادیه ها
آثار:
نظر جدید راجع به جامعه (1814)
راجع به سیستم اجتماعی معقول (1841)
جامعه مبتنی بر اخلاق نوین (1844)
اوتوبیوگرافی (1857)

·        «انگلیسی ها با مشاهده عملی افزایش سرسام آور فقر و ذلت، فساد اخلاقی و بی همه چیزی مردم (پاوپریسم) در میهن خود به تئوری علمی سوسیالیسم و کمونیسم می رسند.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 1، ص 480)  

1

·        این نکته در توسعه و تکامل روبرت اون بروشنی دیده می شود.
·        اون در بیست سالگی مدیر کارخانه نساجی پنبه در نئولاناک اسکاتلند بود.
 
·        او در این سمت از سال 1800 تا 1829 میلادی به اقدامات اجتماعی زیر دست می زند:

الف
·        زمان کار را کاهش می دهد.

ب
·        دستمزد کارگران را افزایش می دهد.

ت
·         برای کودکان کارگران مدرسه تأسیس می کند.

2
·        هدف اصلی او حل تضادهائی بوده که در نتیجه توسعه صنعت (که بنظر او مثبت بوده) پدید آمده بودند.

3
·        اون به سبب قاطعیت و پیگیری خود در نیل به این آماج، از هومانیستی بورژوا به سوسیالیستی اوتوپیک اعتلا یافت.

4

·        بنظر انگلس این نقطه عطفی در زندگی اون بوده است.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 1، ص 244)

5
·        اون برای اثبات تئوریکی مخالفتش با کاپیتالیسم به اقتصاد سیاسی انگلیس استناد می کند.

6

دیوید ریکاردو (1772 ـ 1823)
از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

·        به قول مارکس و انگلس، کلیت کمونیسم اون برنظرات ریکاردو استوارشده است.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 24، ص 20)

7
·        اون تحت تأثیر اقتصاد سیاسی انگلیس به این نتیجه می رسد که سود کارخانه داران ثمره کار کارگران است و لذا نظام موجود بر بیداد استوار شده است.
·        زیرا آنچه که کارگران با کار خود تولید می کنند، باید به خود آنان تعلق داشته باشد.

8

ژان ژاک روسو (1712 ـ 1778)
نویسنده، فیلسوف، پداگوگ، طبیعت پژوه و کمپونیست
از تدارک بینندگان معنوی انقلاب فرانسه

·        اون بدین طریق از حد نظرات کمونیست های اوتوپیکی قرن هجدهم و ژان ژاک روسو پا فراتر می نهد:
·        کمونیست های اوتوپیکی قرن هجدهم و ژان ژاک روسو معتقد بودند که طبیعت هر آنچه را که انسان ها برای زندگی خود احتیاج دارند، در اختیار آنان قرار می دهد و دلیل فقر، این است که گروهی بیش از نیاز خود دارند.

9

·        اون از حد نظرات فوریه نیز پا فراتر می نهد:
·        بنظر فوریه «فقر در مرحله تمدن از مازاد نشئت می گیرد.»

10
·        اون با فراتر رفتن از حد کمونیست های اوتوپیکی قرن هجدهم، ژان ژاک روسو و فوریه به رابطه کارگران مزدبگیر با سرمایه داران می رسد.

·        این نکته برای توسعه تفکر اجتماعی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است.

11
·        مارکس و انگلس بعدها در «انتقاد از برنامه گوتا»  در رابطه با ارزیابی تقاضای «تقسیم عادلانه نتایج کار» این نظریه اون را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 19، ص 18)

ادامه دارد.

سیری در جهان بینی احسان طبری (بخش نهم)


احسان طبری 
(1295 ـ 1368)
نویسنده، شاعر، تئوریسین مارکسیست
و از همرزمان ارانی
آثار:
فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه‌ داری
شناخت و سنجش مارکسیسم
خانواده برومند
روشنفکر مأیوس
زایش و تکامل تئوری انقلابی
راندهٔ ستم
دهه نخستین
کژراهه
حماسه گئومات
شکنجه و امید
در دوزخ
رویای چینی
برخی بررسی‌ها در باره جهان‌بینی‌ها و بینش‌های اجتماعی در ایران
درباره اسلوب هویریستک (دانش کشف) و برخی مسایل تئوری احتمالات
درباره سیبرنتیک یا دانش گردانش
درباره «منطق عمل»
مجموعهٔ شعر
ترانه خوابگونه
از میان ریگها و الماسها
با پچپچه پاییز، نثر شاعرانه در چهارده بند
ترجمه
آنتی دورینگ

تحلیلی از 
شین میم شین
 71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

ادامه دارد.

شعری از مجید نفیسی (61)


نمی توانم نفس بکشم
به یاد اریک گارنر
(۴ دسامبر ۲۰۱۴)   
سرچشمه:
اخبار امروز 

·        «نمی توانم نفس بکشم.
·        نمی توانم نفس بکشم.»

·        چه کلام دردناکی!
·        نخستین بار آن را
·        از زبان خود شنیدم

·        سراسیمه از خواب پریدم
·        و به سوی خوابگاه پدر دویدم.

·        او سرَم را
·        بر سینه اش گذاشت
·        گونه ام را نوازش کرد
·        و گفت:
·        «مجید،
·        آرام باش
·        آرام باش.»

·        امروز آن کلام را
·        از زبان مرد سیاهپوستی
·        در یوتوب می شنوم
·        که در بندِ افسری سفید پوست
·        دارد خفه می شود.

·        هیچ کس سر او را
·        بر سینه ی خود نمی گذارد
·        گونه اش را نوازش نمی کند
·        و نمی گوید:
·        «اریک،
·        آرام باش
·        آرام باش.»

·        صدها سال، بردگی
·        صدها سال، قساوت
·        بر گلوی مرد سیاهپوست فشار می آورد
·        و نمی گذارد که آمریکای سفید
·        صدای او را بشنود:
·        «نمی توانم نفس بکشم.
·        نمی توانم نفس بکشم.»

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری