جمعبندی از
مسعود بهبودی
آه
مهدی اخوان ثالث
پیش از اینها خشم و غم را می سرودی، گاه
حالیا گر زخم هم بر تو فرود آید
خامشی، چون چاه.
اینهمه زخم و جراحت بر تنِ مردم،
سیلِ خون جاری ز چشمِ خلق،
تو نشسته ساکت و آگاه؟
چون شدی، آخر چه پیش آمد تو را ای مرد،
کاینچنین خاموش و حیرانی گه و بیگاه؟
گر به شهر اندر فغانی کرد، نتوانی
خیز و سر نه در بیابان ها، چنان چون راه.
ـ مثل آن مردی که می گویند گاهی اینچنین می کرد -
چاه خشکی پیر، همچون خویش، پیدا کن
سر فرو بر اندر آن و از جگر برکش
آن به خون آلوده فریادی که در دل کشته ای دیری است
ناله کن، فریاد و غوغا کن
شاید از چاهی برآید در جوابت، آه.
ای کبوتر چاهیِ مجروحِ من، ای دل
واه و واه و واه.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
دقیقا
1
ولی
این خدعه ایده ئولوژیکی
اولا منحصر به جمهوری جماران نیست.
2
این خدعه ئی
در همه کشورهای سرمایه داری رایج است.
3
سارکوزی، برلسکونی، هلری و ترامپ و جورج ابن جورج، وزیر اقتصاد (؟) پوتین
را هم به جرم اختلاس
افشا و حتی دادگاهی می کنند.
4
ترامپ تازه داماد
هفته قبل
25 میلیون دلار
(نصف مبلغ ناقابل «اختلاس» از «دانش» ـ جویان را)
به وکلای آنان داد
تا به جرم کلاهبرداری و اختلاس خلاص شود و محاکمه نشود.
5
سؤال این است که
این اجامر ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی
عملا چه می کنند؟
6
با دزد نامیدن اعضای طبقه حاکمه
و هیئت حاکمه (مأموران و یا حتی اعضای ارگانیک طبقه حاکمه)
چه زهر ایده ئولوژیکی
به کام روح توده می ریزند؟
7
کدام مانی پولیزاسیون نظری (تئوریکی) توده
به این طریق
صورت می گیرد؟
لامصب
این سفره
نه سفره غذا
بلکه سفره تماشا ست.
این سفره
نه اسباب رفع گشنگی ـ تشنگی
بلکه اسباب التذاذ (لذت بردن) روحی ـ روانی ـ رؤیتی (تماشائی) است.
این کاریکاتور
در واقع
«کاری ـ تریک و تور» است.
1
تریک و تور مؤثر است
کاری به معنی مؤثر
تریک به معنی خدعه
تور به معنی دام و تله
2
این تریک و تور طبقاتی کارآ و برائی است.
3
مملو از زهر ایده ئولوژیکی است
4
کدامین زهر های ایده ئولوژیکی؟
5
مثال:
اختلاس
اصلا اختلاس (دزدی) نیست.
چیست؟
نه.
به این سادگی ها نیست.
1
شنیدن سخن دشمنان
ـ اگر اعصاب آدمی را در هم نکوبد و دست و دل آدمی را از کار نیندازد ـ
بد نیست.
2
چون برای ارزیابی دشمن می تواند بی ضرر و ضرور باشد.
3
اما دشمن کسی
اگر خر نباشد
نمی تواند نقاد او باشد.
4
چون پیش شرط انتقاد از کسی
عشق اصیل به او ست.
5
دشمن فقط نقاط ضعف آدمی را پیدا می کند و بمباران می کند
تا عزت و اعتبار و توش و توان آدمی را تخریب کند
6
سرسخت ترین منتقدین آدمیان
کیانند؟
قیصر امین پور
آواز عاشقانه ی ما، در در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند، بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا»، مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و «خدا...» در گلو شکست.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
چرا
اغلب ما
به فقرا
لباس کهنه و غذای مانده مي دهيم؟
اما
به ثروتمندان
هدایای گران قيمت ؟!
حریف
به هزار دلیل از هزار علیل:
1
اولا
به قول قدما
برکت نان بدبوی بیات
بمراتب بیشتر از
برکت نان خوشبوی تازه
است
2
فقرا
به همین دلیل
به البسه کهنه و اغذیه مانده ی اغلب شما راضی اند
و شکرگزار اغلب شما هستند.
3
ثانیا فقرا پیرو کمونیسم کذا و کذا هستند
که شعارش
«به هر کس به اندازه نیازش» است
و نه بیشتر
4
اگر
احیانا
اشتباها
بیشتر از نیاز دریافت کنند
آسمان به زمین می آید.
5
به همین دلیل
فقرا خیال می کنند که اغلب شما
همان کمونیسم موعود کذا و کذا هستید.
6
شوخی به کنار
اغلب شما به اکثر ما
لباس مندرس و طعام مانده می دهید
چون به ازای آن
ـ در بهترین حالت ـ
دعائی از اکثر ما دریافت می کنید و
نه چیز دیگری.
7
ارج و ارزش دعای اکثر ما
اگر هم کمتر از ارج و ارزش لباس مندرس و غذای مانده ی اغلب شما نباشد
بیشتر هم نیست.
داد و ستد عادلانه ی سید علی هم همین است.
مسمان نباید برادر مسلمانش را مغبون کند.
8
اما اغلب شما به اغنیا سوقات کلان بها می دهید
چون نمی خواهید از آنها
به عوض شان،
سوقات کمان بها دریافت کنید.
9
ثانیا اغلب شما می دانند که اغنیا نه پیرو کمونیسم
بلکه عاشق کاپیتالیسم اند
و شعار شان
«از هر کس هرچه بیشتر ـ به هر کس هرچه کمتر»
است.
10
به همین دلیل
اغلب شما
نمی خواهند که به عوض سوقات کلان بها
سوت و سیر کمان بها به نصیب برند.
11
اغلب شما
به تجربه
ضمنا
می دانند که اگر به اغنیا
سوقات کم بها دهند
نه تنها
ـ درجا و بی پروا ـ
بر سر شان می کوبند، بلکه فحش باران شان می کنند
و خودشان را و سوقات شان را
به آنجا می اندازند که اعراب نی انداخته اند و
نینوایش نامیده اند
و عیرانیان عاقل از سر تا پا
به زیارت همان نینوا می روند
و آش و لاش و لاشه می شوند.
12
اینک سؤال ما:
راستی چرا اکثر ما
به زیارت نینوا می روند و
نه به زیارت نوادا؟!
حبیب باید طبیب باشد
و داروی تلخ تجویز کند.
حدس بزنید از کیست؟
درود و خواهش
تحلیل هر چقدر هم دقیق باشد
همیشه ناقص است
بهتر است که نارسائی ها و نواقصش کنترل و ذکر شوند.
چرا؟
ضمنا اندیشه در روند هماندیشی
تشکیل، تصحیح و تدقیق می شود.
راستی چرا؟
همه رو با دقت خواهم خوند و من هم نقد و نظرم رو بر نقد و نظر شما خواهم گفت
حریف
بهتر هم همین است.
مان دانا
انسان مفهومی به نام خدا را ساخت تا بتواند توجیهی برای ناتوانایی ها و نا آگاهی هایش داشته باشد
به عبارتی
خدا از نادانسته های بشری تغذیه می کند
و با پیشرفت علم
روز به روز
محدوده ی تعریف خدا کوچکتر شده و
تا جایی ادامه پیدا می کند که ب
رای همیشه از بین برود.
بگذار
از موضوع بحث خارج نشویم.
1
خدا
یک مفهوم است.
2
سؤال این است که مفهوم چیست.
مثال
دختر مفهومی است
4
درخت مفهومی است.
5
مفهوم دختر و یا درخت چه سیر و سرگذشتی داشته است؟
6
از کجا آمده است؟
7
چگونه تشکیل شده است؟
8
آدم ها که نمی توانند ابتدا به ساکن
مفهوم دختر و درخت بسازند
مان دانا
نمی دونم شاید برای یه جور ابر انسان که
همیشه می خواست باشه (خود قهرمانی ) که نبود،
این مفهوم رو ساخت
1
مفهوم خدا را بگذارید برای بعد
2
تبری بردارید و بر تنه درختی بزنید
تحول فکری حاصل از این ضربه تبر را تجربه و تشریح کنید.
تا به سیر و سرگذشت تشکیل مفاهیم (و بلافاصله کلمات)
پی ببریم.
3
بگذار با هم بیندیشیم:
بنظر مان دانا، خدا چیست؟
4
انجیل فلسفی تر از قرآن است.
5
در انجیل خدا به شرح زیر تعریف می شود:
«خدا کلمه بود.
کلمه خدا بود و خدا کلمه بود.»
6
احمد شاملو
این تعریف را
از انجیل برداشته و به حساب خود گذاشته.
7
خدا کلمه است.
8
البته دقیقتر:
خدا مفهوم است.
مثل درخت
دشت
خانه
کارخانه
9
مفهوم چیست؟
ادامه دارد.