۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (1)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

حریف

ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ می زیند، ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ 
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻼﺀ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون  ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 
ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.  
 ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾﮏ ﺍﻧﮕﻠﺲ،
 ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
 ﺍﻧﮕﻠﺲ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺘﺪﺍﻻﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺑﻮﺩ 
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﯿﺎﺩ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ 
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻋﻠﯿﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﺩﺍﺭﯼ ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ.

پایان

·        ما برای تأمل روی این مطلب، نخست آن را تجزیه و بعد، تحلیل می کنیم: 

1
ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ می زیند، ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻼﺀ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.

·        بخشی از جامعه تلقی کردن زنان به چه معنی است؟

·        منظور از بررسی موقعیت زنان در خلأ چیست؟

2
·        شاید منظور نویسنده این مطلب، بررسی موقعیت زنان در ورای جامعه باشد.
·        یعنی بی اعتنا به جامعه باشد.

·        باید ببینیم.

3
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ

·        تعریف علمی و عینی از مقوله زنان را نویسنده اصلا پی نمی گیرد و بلافاصله به «بسیاری از هواداران جنبش زنان» می پردازد.

·        یعنی قبل از معرفی اوبژکت شناخت (زنان و یا جنبش زنان) به ارزیابی نظر و طرز تفکر هواداران جنبش زنان می پردازد.

4
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ

·        از هواداران جنبش زنان هم همانقدر تحلیل علمی و عینی عرضه می شود که از خود زنان عرضه شده است.
·        در نتیجه، هم زنان برای خواننده این مطلب انتزاعی می مانند و هم هواداران جنبش زنان.

·        هر دو در ذهن خواننده به صورت چیزهایی مه آلود و مبهم نمودار می گردند.

5
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ

·        تنها مشخصه ای که از هواداران انتزاعی جنبش زنان عرضه می شود، عبارت است از نحوه توضیح «ستم بر زنان.»
·        یعنی چیزی سوبژکتیو.

·        این یعنی معیار قرار دادن روح (شعور) برای معرفت (شناخت) چیزها و معرفی چیزها.
·        بدین طریق، تعیین کننده ی چند و چون هواداران جنبش زنان، روح (شعور) تلقی می شود:
·        نحوه توضیح ستم بر زنان تلقی می شود.

·        این یعنی ایدئالیسم.

·        این یعنی ایدئالیسم جامه ی عمل پوشیده.
·        این یعنی نمایندگی عملی جهان بینی ایدئالیستی.
·        این یعنی پاسخ ایدئالیستی و وارونه به مسئله اساسی فلسفه.

·        این یعنی مقدم جا زدن روح بر ماده، شعور بر وجود، شعور اجتماعی بر وجود اجتماعی.
·        یعنی مقدم جا زدن نحوه توضیح ستم بر زنان بر جایگاه اجتماعی و پایگاه طبقاتی این نحوه توضیح و نمایندگان این نحوه توضیح.

6
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ

·        این طرز تفکر به لحاظ معرفتی، سوبژکتیویسم معرفتی است.

·        در سوبژکتیویسم معرفتی، دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت وارونه می شود.

·        یعنی نقش تعیین کننده از آن  سوبژکت شناخت (در فرم های متفاوت بسط و تعمیم) جا زده می شود.
·        و اوبژکت شناخت (در فرم های متفاوت بسط و تعمیم) یا فراموش می شود و یا در بهترین حالت، تابعی از متغیری به نام سوبژکت شناخت می گردد.

·        به مقوله «مردسالاری» بعدا برمی گردیم.

7
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون  ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 
ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.  

·        در قاموس نویسنده، مطلق کردن دیالک تیک مردسالاری ـ زن سالاری  به معنی توضیح فراتاریخی مسئله زنان است.
·        منظور نویسنده از فراتاریخی یعنی فرا اجتماعی.
·        یعنی بررسی مسئله زنان در خارج از چارچوب جامعه.

·        آنچه نویسنده فراموش می کند، این حقیقت امر است که دیالک تیک مردسالاری ـ زن سالاری، دیالک تیکی اجتماعی، عینی و واقعی است.
·        پدیده و روند و روال اجتماعی حی و حاضر است و می توان با گوشت و پوست خود احساس کرد.

·        توضیح و یا به عبارت دقیقتر، تحریف دیالک تیک زن و مرد با دیالک تیک مردسالاری ـ زن سالاری، هر چیزی هم اگر باشد، نمی تواند فرا تاریخی و یا فرا اجتماعی باشد.

·        حالا شاید این سؤال پیش آید و سینه سپر کند که ما از کجا به این نتیجه رسیده ایم که منظور نویسنده از فرا تاریخی، فرا اجتماعی و یا ماورای اجتماعی است؟  

8
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ، ﺳﻠﻄﻪ ﺭﺍ ﻫمچون  ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻓﺮﺍﺗﺎﺭﯾﺨﯽ تبیین ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 
ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.  

·        دلیل این استنتاج ما اولا معنی واژه فرا تاریخی است.
·        ثانیا خود نویسنده در جمله آخر همین بخش از نوشته، تصریح می کند:

ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.  

·        همانطور که ذکرش گذشت، نویسنده دیالک تیک اجتماعی و عینی مردسالاری ـ زن سالاری را ماورای اجتماعی تصور می کند.

·        اما چرا و به چه دلیل نویسنده این مطلب مرتکب چنین خطای فاحشی می شود؟

ادامه دارد.

قرآن کریم از دیدی دیگر (28)


ویرایش و تحلیل از
 فریدون ابراهیمی

آیه 35
سوره بقره

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ
و گفتيم:
«اى آدم!
تو با همسرت در بهشت سكونت گزین
 و از نعمات گوارای  آن، از هر جا که خواستید، بخوريد
 اما به اين درخت نزديك نشويد  كه از ستمگران خواهيد شد.

·        این آیه بسان آیه قبلی باید آیه ای واقعی باشد.
·        چون خدا در این آیه نیز از زبان خودش سخن می گوید.

1
·        پس از طرد ابلیس، نوبت به طرد حوا و  آدم می رسد.
·     حوا و  آدم اجازه دارند تا از هر نعمتی در هر جائی در باغ بهشت برخوردار باشد، ولی مجاز به نزدیک شدن به درخت معینی نیستند.
·        نزدیک شدن به آن درخت ممنوعه، همان و ستمگر گشتن، همان.

1
اما به اين درخت نزديك نشويد  كه از ستمگران خواهيد شد.

·        عجب منطقی تق و لقی و معیار من در آوردی ئی خدا دارد!

·        معیار ستمگری در قاموس خدا، نزدیک شدن به درختی است.

2
اما به اين درخت نزديك نشويد  كه از ستمگران خواهيد شد.

·        نه ستمگر و یا ظالم انتزاعی وجود دارد و نه ستمگری و یا ظلم انتزاعی.

·        ظلم و ستم کنشی است که ظالم و ستمگر نسبت به مظلوم و ستمکش روا می دارد.

·        دیالک تیک ظالم و مظلوم را نمی توان با بمب اتم حتی تخریب کرد.

·        این دیالک تیک، فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت است:
·        ظالم، سوبژکت ظلم است و مظلوم، اوبژکت ظلم.
·        ظالم بر مظلوم ظلم می کند.
·        به همین دلیل، نزدیک شدن به درختی و یا دور شدن از درختی را نمی توان دلیلی بر ستمگری کسی محسوب داشت.

3

اما به اين درخت نزديك نشويد  كه از ستمگران خواهيد شد.

·        جالب اما این است که ما تا کنون فکر می کردیم که نه درختی، بلکه گیاهی به نام گندم در بین بوده است.
·        خواجه شیراز نیز که حافظ همین قرآن کریم بوده، در بیت زیر نه از درخت و میوه آن درخت، بلکه از دانه گندم، یعنی از گیاهی سخن گفته است:  

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

·        سؤال اکنون این است که چرا خدا احیانا در جای دیگر قرآن کریم، از مثلا سنبل گندم سخن گفته است؟  

4
 اما به اين درخت نزديك نشويد  كه از ستمگران خواهيد شد.

·        دلیل این پریشان اندیشی احتمالا این است که در تورات و انجیل از درخت سیب سخن رفته است و پیامبر، قرآن کریم را بر اساس آن دو کتاب «آسمانی» تدوین کرده است.

5
آیه 36
سوره بقره
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ
پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد و از آنچه در آن بودند
ايشان را به درآورد و
فرموديم:
«فرود آييد، شما دشمن همديگريد و براى شما در زمين قرارگاه، و تا چندى برخوردارى خواهد بود.»

·        بنا بر محتوای این آیه، نه خوردن گندم در بین بوده و نه گاز زدن سیب.
·        ابلیس حوا و آدم را به نزدیک شدن به درخت ممنوعه وسوسه کرده و موجب طرد آندو از بهشت برین به زمین شده است.
·        شاید خدا در سوره های دیگر و یا آیات دیگر همین سوره، نظر دیگری تبیین دارد.
·        باید ببینیم.

6
فرموديم:
«فرود آييد، شما دشمن همديگريد و براى شما در زمين قرارگاه،
 و تا چندى برخوردارى خواهد بود.»

·        عجب ترجمه ای!
·        خود خدا می گوید که به حوا و آدم گفته است که گورشان را از بهشت گم کنند و مترجمین عیرانی، گفتن را به فرمودن تحریف می کنند و آبروی خدا را هم می برند.

·        منظور خدا در این آیه این است که حوا و آدم باید در زمین زندگی کنند.
·        خدا ضمنا پیشگوئی می کند و یا خدای ناکرده، پیش برنامه ریزی می کند که فرزندان حوا خصم خونخوار یکدیگر باشند.
·        خدا علاوه بر این فاتحه ای هم بر ابدیت حوا و آدم و فرزندان شان می خواند:
·        حوا و آدم برای مدت معینی از عرق جبین خویش ارتزاق خواهند کرد تا اینکه خدا میر غضب خود را به سراغ شان بفرستد و قبض روح شان کند.

7
آیه 37
سوره بقره
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت
 و با آن کمات توبه كرد
و خداوند توبه او را پذيرفت.
 چرا كه خداوند توبه‏ پذير و مهربان است.

·        این آیه خیلی جالب است.

·        خدا حوا و آدم را از بهشت بیرون می اندازد.
·        تا اینجا مسئله ای نیست.

·        مسئله اینجا ست که خدای خشمگین به آدم ظالم و مطرود از بهشت، واژه هائی را می دهد.

·        برای چه؟

·        برای اینکه به مدد آن واژه ها توبه کند.
·        تا خدا هم او را ببخشد.

·        چرا؟

·        برای اینکه خدا هم مهربان است و هم تواب.

8
·        این تواب هم از آن واژه های دوپهلو ست:
·        هم به معنی توبه کننده است و هم به معنی توبه پذیرنده.

·        به همین دلیل می توان گفت که در جمهوری اجامر، 70 میلیون تواب بسر می برند.

·        اشکال منطقی این آیه، ضمنا این است که خدا فراموش کرده که در آیات قبلی از آموزش ضربتی همه واژه های هستی به آدم، دم زده است.

·        شاید واژه لازم برای توبه را هنوز نساخته بود تا به آدم بیاموزد.

9
سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت
 و با آن کمات توبه كرد
و خداوند توبه او را پذيرفت.
 چرا كه خداوند توبه‏ پذير و مهربان است.

·        برای درک درست محتوا و معنای این آیه باید جمهوری اجامر را تجربه کرد.
·        خدا بر سر حوا و آدم همان بلائی را می آورد که اجامر جمهوری بر سر 70 میلیون بخت برگشته آورده اند و می آورند و فاجعه هنوز ادامه دارد و پایان نمی پذیرد.

10
·        کرد و کار اجامر جمهوری دقیقا همین کرد و کار خدا بوده است:

الف
·        اول بر سر سکنه فلات عیران در بهشت زهرا شیره بهشت برینی می مالند.

ب
·        بعد درخت ممنوعه را نشان شان می دهند و خط و نشان می کشند.

ت
·        بعد شیاطین بزرگ و کوچک را به سراغ شان می فرستند تا به جرم نزدیک شدن به درخت ممنوعه از بهشت برین طرد شوند.

پ
·        بختیاران به محض اعلام جرم کسانی که به درخت ممنوعه نزدیک شده اند، دار و ندارشان را به هیچ و پوچ می فروشند و به قاچاقچیان می دهند تا از بهشت برین به غربت قرین فرار کنند.

ث
·        حساب بخت برگشته ها را اجامر الهی قبل از رفتن از بهشت حسابی می رسند:

1

·        در نتیجه تعدادی به سبب بیماری های بی نام و نشان، بی نام و نشان می میرند و جنازه های نحیف شان به بر و بیابان انداخته می شود تا سگان و گرگان گرسنه خدا، شکمی از عزا در بیاورند و کیف خر کنند.

2

·        بعضی های دیگر که از خیالات خاینانه خویش پشیمان گشته اند، پس از تحمل زجرهای عجیب و غریب، واژه هائی دریافت می کنند تا در ملأ عام بر زبان رانند، توبه کنند و خدای جماران توبه توابان را بپذیرد.

3

·        تن برخی از بختیاران پناه برده بر غربت قرین هم در غربت از شر سر سنگین و مزاحم کوتاه می شود.

4

·        تنها تفاوت اجامر جمهوری با خدای شان در این آیه، این است که برخی از نزدیک شوندگان به درخت ممنوعه، به جای واژه جهت توبه، حلقه ای از حبل المتین دریافت می کنند و در شوفاژخانه بهشت اوین به عرش برترین معراج می کنند.

ادامه دارد.