۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (151)

 سرچشمه:
صفحه فیس بوک نشمل
سنگزاد

1
·        خوب بشود، مگر در این صورت، آسمان به زمین می آید؟
·        مگر چه عیبی دارد که لطفی به حق مسلمی استحاله یابد؟

2
·        لطف کردن در حق کسی ضمنا لطف کردن در حق خویشتن خویش نیز است.
·        اگر ژرف بیاندیشیم، خدمت به همنوع در تحلیل نهائی خدمت به خویشتن خویش نیز است.
·        البته اگر ژرف بیاندیشیم.

3
·        علاوه بر این، لطفی که به خاطر مقابله به مثل صورت گیرد، در بهترین حالت، داد به امید ستد است و نه لطف به معنی حقیقی کلمه، و نه لطف بی حساب و کتاب.

4
·        ضمنا چگونه می توان برای لطف کردن حد و مرزی عینی تعیین کرد؟
·        و یا به عبارت روشنتر، چگونه می توان از همنوعان زحمتکش خویش به قدر کافی قدردانی به عمل آورد؟
·        آن سان که به قول حریف همه چیز دان، «از حد نگذرد و طلبکارمون نشن»؟

5

·        به عنوان مثال، به چه طریق و ترفندی می توان از دهقانی و یا دامداری بقدر کافی قدر دانی کرد که با تحمل سرمای زمستان و گرمای تابستان و ذلت زیست به تولید گندم و جو و میوه و سبزی و گوشت و شیر و پنیر و غیره ی ما پرداخته است؟
·        چگونه می توان از شاطری بقدر کافی قدر دانی کرد که در جهنم ظهر تابستان جلوی تنور سوزان نان ما را می پزد؟
·        چگونه می توان از زحمتکشی به قدر کافی قدر دانی کرد که چاه مستراح ما را خالی می کند و در روند همین کرد و کار مسموم می شود و چه بسا دهها سال زودتر و جوانتر از ما می میرد؟
·        چگونه می توان از طبیبی به قدر کافی قدر دانی کرد که شب و روز در خدمت تأمین سلامتی ما ست؟

پایان

سیری در شعری از اسماعیل خوئی (25)


اسماعیل خوئی
 (۱٨ خرداد ۱٣۹۲ ، بیدرکجای آتلانتا)     
سرچشمه :
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیلی از شین میم شین
  
اینگونه است که تاریخ ،
در تصوّرِ ما،
چرخه ‌ای‌ است
که تا همیشه گِرداگِردِ خویش می ‌گردد:
و هیچ ‌چیزی
در آن
هیچگاه
هشدارِ بیم یا که نویدِ امید نیست.

·        معنی تحت اللفظی:
·        به همین دلیل است که تاریخ به نظر ما بسان چرخه ای است که همیشه حول خویش می چرخد و هیچگاه در آن چیزی یافت نمی شود که ما را به هراس افکند و هشدار دهد و یا مژده و نوید امید دهد.

1
اینگونه است که تاریخ ،
در تصوّرِ ما،
چرخه ‌ای‌ است

·        نتیجه تراشیدن آئینه ای کژ و کوژ از اکنون و تصور آینده در این آئینه ی مغشوش نما تشکیل تاریختصویر ایستای درخور آن است:
·        نتیجه اش تصور تاریخ نه در روندی بالنده و توسعه و ترقی یابنده، بلکه در گردش و یا چرخشی چرخه وار است.

·        استنباط آغازین مثبت ما از این شعر درست بود:
·        این شعر واقعا هم بهترین شعری است که ما از اسماعیل خوئی خوانده ایم.
·        این شعر هم بلحاظ فرم و ساختار و صنعت شعری و هم بلحاظ محتوا و مضمون فکری و فلسفی بسیار زیبا، غنی و غول آسا ست.

2
·        تصور تاریخ در چرخشی چرخه وار در قاموس شاعر به احتمال قوی، به معنی تصور تاریخ در تکرار مدام است.
·        به معنی باور به همیشه همانی تاریخ است.
·        وقتی از محتوای انتقادی ـ اجتماعی این شعر سخن به میان آوردیم، به همین دلیل هم بود.
·        شاعر در این شعر ـ خواه آگاهانه و خواه بطور خودپو و نا خود آگاه ـ طرز تفکر اسکولاستیکی ـ متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) جمعی، جماعتی، جامعه و جهانی را به نقد می کشد، می کوبد، تا بلکه مخاطب خفته و بی هوش بیدار شود، به هوش آید.
·        چون با چنین طرز تفکری فقط می توان فاجعه «آفرید.»

·        حریفی می گفت:
·        از فرنگی تازه برگشته از کشور شوکران پرسیدم که چه برداشتی از آن دارد.

·        فرنگی بدون کمترین مکثی جواب داد:
·        با ملتی کودن مواجه شدم.

3
·        دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی دیالک تیک شگفت انگیزی است:
·        شیوه زیست (وجود اجتماعی) در تحلیل نهائی تعیین کننده شیوه تفکر (شعور اجتماعی) است، ولی فقط در تحلیل نهائی.
·        چون شعور اجتماعی نیز مهر مثبت و یا منفی، سازنده و یا مخرب خود را بر پیشانی وجود اجتماعی می کوبد.
·        به عبارت دیگر، شیوه تفکر اگرچه از شیوه زیست نشئت می گیرد، ولی در تحکیم و یا تحول شیوه زیست نقش چشمگیری بازی می کند.
·        طرز تفکر را به هیچ دلیل و بهانه ای نباید دست کم گرفت.
·        بی اعتنا به تهمت و توهین این و آن!
·        بی اعتنا به پارس و پرخاش آن و این!

·        برای انتقاد از خود و انتقاد از جامعه و جهان و همنوع خود آلترناتیوی وجود ندارد، بدلی وجود ندارد.
·        آلترناتیو روشنگری خود روشنگری است.

4
اینگونه است که تاریخ ،
در تصوّرِ ما،
چرخه ‌ای‌ است.

·        البته تصور تاریخ در چرخشی چرخه وار هم حاوی هسته معقولی است و هم شیوه تفکر ارتجاعی زیانباری است.
·        یعنی هم طبیعی و قانونمند و راسیونال است و هم تحمیلی، طبقاتی ـ ارتجاعی و ایراسیونال:

الف
اثری از مجید گرامی
 گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی

·        هگل ضمن قبول و تغییر دادن تئوری های حقوق طبیعی روشنگری و بویژه حقوق طبیعی  ژان ژاک روسو اعلام می کند:
·        «مفهوم روح عبارت است از برگشت به خویشتن خویش.
·        مفهوم روح عبارت است از شیئیت بخشیدن به خویش.
·        پس پیشرفت به معنی پیشروی تا بی نهایت نیست، بلکه پیشرفت را هدفی در پیش است.
·        هدف روح از پیشرفت عبارت است از برگشت به خویشتن خویش.
·        پس یک حرکت دایره وار (چرخش چرخه وار، به قول شاعر)  نیز وجود دارد که روح به جستجوی خویشتن خویش می پردازد.»
·        (هگل، «خرد در تاریخ»، ص 181)

ب
(Kreislauftheorie  ) 
تئوری های حرکت دایره وار امپریالیستی
 پروفسور هانس شولتسه

1
·        تئوری حرکت دایره وار بر آن است که تاریخ جامعه بشری جمع ساده ای از تاریخ فرهنگ ها و تمدن های منفرد است، که برخی از آنها در کنار همدیگر و برخی ها از آنها یکی پس از دیگری وجود دارند و همانند پدیده های طبیعی (مثلا تعویض فصول سال، جذب و دفع در بدن و غیره) مراحل توسعه همانندی را در دوره زمانی محدود خود از سر می گذرانند:
·        پیدایش، بلوغ، زوال و مرگ.

2
·        بدین طریق، توسعه سرتاسری جامعه از درجات نازل به درجات عالی و پیشرفت اجتماعی انکار می شود.
·        از آنجا که هر فرهنگ نوزاد مراحل توسعه  فرهنگ مرده را تکرار می کند، تاریخ عملا سیر دایره وار به خود می گیرد.
·        تاریخ بمثابه تکرار مکرر جلوه می کند.

3
·        نظریات مبتنی بر تئوری حرکت دایره وار در آنتیک (جهان باستان کلاسیک)، بویژه از سوی  پولی بیوس، در آغاز عصر جدید از سوی ویکو، در نیمه دوم قرن نوزدهم از سوی نمایندگان ماتریالیسم مکانیکی، پان اسلاویست روسی دانویفسکی و مورخ آلمانی مایر و امثالهم نمایندگی می شدند.

4
·        تئوری های حرکت دایره وار که در عصر امپریالیسم رواج یافته اند، بازتاب ایدئولوژیکی بحران عمومی سرمایه داری بوده اند و نماینگان آنها به شرح زیر بوده اند:

الف


اوسوالد اشپنگلر (1880 ـ 1936)
فیلسوف تاریخ، مورخ فرهنگ و نویسنده ارتجاعی آلمان
از تدارک بینندگان معنوی ناسیونال ـ سوسیالیسم
مؤلف «اضمحلال غرب» و آثار دیگر
توینبی و بورکناو تحت تأثیر او قرار داشته اند.

·        اوسوالد اشپنگلر

ب
اثری از مجید گرامی 
 آرنولد توینبی (1889 ـ 1975)
مورخ فرهنگ، فیلسوف تاریخ، سیاستمدار انگلیسی
از مبلغان تئوری حرکت دایره وار

·        آرنولد توینبی

ت
 پاول ناتروپ (1857 ـ 1939)
فیلسوف، پداگوگ آلمانی
مؤسس مکتب ماربورگی نئوکانتیانیسم

·        پاول ناتروپ
پ
·        داوسون نیسور، کلبرن، فلوینگ، سوروکین، کالات، پیره نه، اندرله، ویت فوگل و دو بیوس.

5
·        این نظریه پردازان این امر را پیش شرط قرار می دهند که در ورای نظام سرمایه داری پیشرفتی ممکن نیست و گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم به معنی سقوط در بربریت است و لذا پیشگوئی مربوط به «اضمحلال غرب» و یا اضمحلال «تمدن مسیحی ـ غربی» (مترادف با نظام سرمایه داری)  را می کوشند بمثابه بزرگترین تراژدی بشریت قلمداد کنند. 

6
·        آنها راه جلوگیری از این «تراژدی» را در برقراری یک «دولت جهانی» می دانند که بنظر اشپنگلر باید تحت حکومت امپریالیسم آلمان و بنظر توینبی باید تحت حکومت امپریالیسم آمریکا باشد و طبقه کارگر و سایر زحمتکشان باید سرسپرده و فرمانبردار بی چون و چرای بورژوازی امپریالیستی باشند.

7
·        بدین طریق تئوری های حرکت دایره وار به توجیه تئوریکی سیاست خارجی تجاوزگرانه امپریالیسم آلمان و آمریکا، به توجیه تئوریکی حقانیت آنان در تسخیر اقتصاد جهانی و همچنین به توجیه کشیدن طبقه کارگر به زیر یوغ بورژوازی امپریالیستی با توسل به متدهای فاشیستی می پردازند.

8
·        درد هومانیسم ششم قرن بیستم که ایدئولوگ های امپریالیستی در صدد جایگزین کردن تئوری های پسیمیستی تاریخی و فرهنگی با طرح های اوپتیمیستی نمای تخیلی ـ قهرمانی طرفدار امپریالیسم بر آمدند و به ترویج شعور باصطلاح تماماجتماعی بدبینی ستیزی، آینده گرائی و دورنمامندی پرداختند، از نفوذ و اعتبار تئوری حرکت دایره وار توینبی که در این ایام رواج وسیع داشت، به سبب خصلت پسیمیستی اش کاسته شد. 

9
·        تئوری حرکت دایره وار توینبی در آلمان غربی در این زمان رواج چندانی نداشت، زیرا او بدلیل جنایات امپریالیسم آلمان در جنگ جهانی دوم مخالف قطعی با هرگونه توافق و حق بنیانگذاری و رهبری «دولت جهانی» بوسیله امپریالیسم آلمان ـ چه از طرق صلح آمیز و چه با توسل به زور ـ بود و سرگردگی آن را در اروپا قاطعانه رد می کرد. 

10 
·        بطلان علمی این گونه تئوری ها در مباحث بین المللی پیرامون مسائل ایدئولوژیکی ـ فلسفی علم تاریخ که دهه های متمادی ادامه داشت، سال ها قبل به اثبات رسیده بود.
·        این امر در وهله اول ناشی از آن بود که یک متد علمی مجاز، یعنی متد مقایسه در مورد محافل فرهنگی و یا تمدنی بکار برده می شد که از نظر ساختاری هیچ تطابقی با هم ندارند و بنا بر اظهارات نمایندگان این تئوری ها پدیده های مطلقا منحصر بفرد و یکباره اند.
·        از آنجا که از مفهوم مرکزی نادرستی آغاز بکار می شد، کشف خودویژگی توسعه  اجتماعی در مغایرت با توسعه  در عرصه های دیگر واقعیت عینی امکان پذیر نمی گردید.

11
·        «قوانین رشد» فرمولبندی شده از سوی تئوری های حرکت دایره وار اصولا حرفی جز این برای گفتن نداشتند که همه چیز یک بار پدید می آید و از بین می رود.
·        تنها این تز کاملا موهوم و نامعقول که گویا سیستم سرمایه داری باید سرنوشتی مغایر با «فرهنگ ها» و «تمدن های» دیگر داشته باشد و نتیجه گیری های مافوق ارتجاعی سیاستمداران بورژوازی امپریالیستی برای حفظ این سیستم، افشاگر دلیل رواج هر از گاهی این نوع تئوری ها در کشورهای سرمایه داری اند.

ادامه دارد.