۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

رهگذر


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان 
(۱۳۳۶)

·        یکی مهمان ناخوانده
·        ز هر درگاه رانده، سخت وامانده
·        رسیده نیمه شب از راه، تن خسته، غبار آلود
·        نهاده سر به روی سینه ی رنگین کوسن ها
·        که من در سال های پیش
·        همه شب تا سحر می دوختم با تارهای نرم ابریشم 
·        هزاران نقش رؤیایی بر آنها در خیال خویش
·        و چون خاموش می افتاد بر هم پلک های داغ و سنگینم
·        گیاهی سبز می رویید در مرداب رؤیاهای شیرینم
·        ز دشت آسمان، گویی غبار نور بر می خاست
·        گل خورشید می آویخت بر گیسوی مشکینم
·        نسیم گرم دستی حلقه ای را نرم می لغزاند
·        در انگشت سیمینم

·        لبی سوزنده لب های مرا با شوق می بوسید
·        و مردی می نهاد آرام با من سر به روی سینه ی خاموش کوسن های رنگینم

·        کنون مهمان ناخوانده
·        ز هر درگاه رانده، سخت وامانده
·        بر آنها می فشارد دیدگان گرم خوابش را
·        آه من باید به خود
·        هموار سازم تلخی زهر عتابش را

·        و مست از جام های باده می خواند که آیا هیچ
·        باز در میخانه لب های شیرینت شرابی هست
·        یا برای رهروی خسته
·        در دل این کلبه خاموش عطر آگین زیبا
·        جای خوابی هست؟

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (20)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
شعر فوق العاده ای است.
کمتر می توان چنین شعری با چنین کیفیتی پیدا کرد.
کمتر هم می توان چنین شعری سرود.
این شعر حاوی  بکرترین و بدیع ترین تصاویر و تخیلات است.
بلحاظ استه تیکی و هنری غول آسا ست.

 منظور شاعر از جهان، بلافاصله توضیح داده می شود:
 عناصر طبیعت مادر:
 باد و نور و رنگ و غیره

باد عطر جانان شاعر را به اقصا نقاط جهان می برد.
 نور در اثر تاثیرگذاری انرژتیکی
(تششعشع ماورای بنفش)
بر عطر جانان شاعر، آن را توسعه کیفی می دهد.
خیلی لطیف و زیبا ست.
باید با دیگر اشعار شاعر هم آشنا شد.

این شاعر
ـ حداقل بلحاظ فرم و ساختار شعر ـ
سرمشق ایدئالی برای شعرای جوان و پیر است.

2

این چنین پشه خردمندی
 باید اکنون رئیس ما باشد

هر چه زودتر بگو که برخیزد
تا ولی سلیس ما باشد.

 سلیس
 به ترکیب اکسیژنه سیلیسیم اطلاق می شود
که نام دیگرش انیدریدسیلیسیک است
 جسمی است بسیار ثابت
که در حالت تبلور بسان شیشه ای سخت است.
  در این صورت آن را کوارتز می نامند  
در آب نامحلول است
جسمی است که در 1700 درجهسانتیگراد  شروع به ذوب می کند
و در حرارت های بالاتر بدون این که مایع شود
به صورت ماده ای غلیظ در می آید.

3
یانکی ها هم از خود آلمانی ها یاد گرفته اند.
جنگ برای شوخی و تفنن که نیست. 
جنگ برای چپاول ثروت های ملی مردم است.
ثروت های ملی هم فقط از نفت و گاز  و معادن و منابع دیگر تشکیل نمی یابد.
آثار فکری، هنری و  فرهنگی مردم هم ثروت گرانبهای هر ملت است.

ارتش آلمان فاشیستی هم
انبوهی از آثار فکری، فرهنگی و هنری ملل دیگر را چپاول کرده است.

ثروت عظیم انباشته در متروپول ها
ثروت غارت شده است:
نتیجه غارت مستقیم حاصل عرق جبین
زحمتکشان ملی و بین المللی است. 

ثروت و سرمایه
چیزی جز کار مرده نیست.

4

حزبی که نظر به گذشته دارد
همه چیز می تواند باشد مگر حزب کمونیست.

تجلیل استالین اگر نشانه نادانی نباشد،
نشانه اوپورتونیسم و تنزل به درجه نازل افکار عمومی
مبتنی بر شناخت تجربی است. 

حزب کمونیست 
ولی باید رادیکال اندیش باشد و نه ساده لوح.
 حزب کمونیست 
باید دیالک تیکی اندیش باشد
یعنی در چارچوب دیالک تیک تجربی ـ نظری بیندیشد
 و از عوام وارگی و عوام پسندی بپرهیزد.

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است.
به قول دقیق سایه شاعر

5
حداقل برای ادعای خود دلیلی بیاورید.
 استالینیسم ربط تعیین کننده ای به شخص استالین ندارد.
استالینیسم دیری است که کسب استقلال نسبی کرده است.
استالینیسم مثل تروتسکیسم و مائوئیسم
جریانی آنتی کمونیستی است.
استالینیسم چیزی از جنیس طالبانیسم است.
استالینیسم خریت را در دار و دسته خود بتون ریزی می کند.
جریاناتی از این قبیل را اوبسکورانیسم می نامند.

6
مفهوم «بیداری» را نباید تحت اللفظی معنی کرد.
بیداری به معنی خروج از خریت است.
بیداری به معنی خوداندیشی است.
بیداری به معنی روشنگری است.
بیداری به معنی کسب استقلال نظری و عملی است.

7
به مرده های هفت کفن پوسانده شلاق مزن.
لاشخورهای لاشه واره 
 را به حال خود بگذار
تا عفونت تهوع انگیزشان جهان را به گند نکشد.

8
این تازه، میزان افزایش تریاک مادی است.
ساز و مان ملل
از میزان افزایش تریاک و هروئین فکری خبر ندارد.

9
با طناب جفنگیات این و آن
نباید به چاه زندگی اندر شد.
حضرات با نشخوار مکرر همین جفنگ که
از هدایت و شاملو و کامو و کافکا و غیره  کپی می کنند،
در حقیقت گنداب درون خود را بیرون می ریزند
و دیگران را به تهوع برمی انگیزند.
مسئله آنها این است که وارونه می عندیشند

10
طرف میگه جهان سوم مقصر است.
 این یعنی افکندن تقصیرات بر گردن شرایط جغرافیائی.
این جفنگی بیش نیست
که جلال آل عبا به نحو دیگری تبلیغش می کرد.

اندیشه ضمنا ثانوی است.
طبقه حاکمه است 
که عندیشه خود را
به عنوان اندیشه به خورد خلایق می دهد.

در این سی سال، مردم ایران حداقل سیصد سال عقب رفته اند.
تقصیر اصلی بر گردن سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم است
تقصیر اصلی بر گردن طبقه حاکمه است
و نه عوامل جغرافیائی

طرف که خود ذره ای شعور در کله ندارد
از این جفنگیات به خورد عوام الناس می دهد.

ادامه دارد.

هماندیشی با حریفی که توده ای نیست (6)


یدالله سلطان پور   

1
انقلاب (ضد انقلاب)  ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        منظور حریف از این اندیشه چیست؟

·        اگر کلیت جامعه ای بر ضد نظام اجتماعی ـ اقتصادی حاکم باشد، این بدان معنی خواهد بود که نظام اجتماعی ـ اقتصادی مورد نظر فاقد پایگاه اجتماعی بوده است.
·        چنین نظام اجتماعی ـ اقتصادی حتی چند ماه نمی تواند بر جامعه حاکم باشد، چه رسد به چند دهه.
·        آنچه ماستمالی شده و کماکان می شود، این حقیقت امر است که رژیم کودتا، به محض قبضه قدرت سیاسی و تحکیم موقعیت خویش، دست به اجرای بخش اصلی شعارهای جنبش انقلابی سرکوب گشته زده است.
·        یکی از بنیادی ترین شعارهای حزب توده، لغو فئودالیسم بوده است.
·        هر جا هم که متحدین حزب توده به قدرت رسیده بودند، به همین وظیفه انقلابی ـ دموکراتیک، کم و بیش جامه عمل پوشانده بودند.
·        بویژه در آذربایجان تحت رهبری فرقه دموکرات آذربایجان.

2
انقلاب ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        به همین دلیل است که دربار و امپریالیسم پس از گذشت هفت سال، انقلاب بورژوائی سفید از بالا را اعلام می کنند:
·        رفراندومی همان و سرکوب ارتجاع فئودالی ـ روحانی، همان و هدایت جامعه در راه رشد سرمایه داری، همان.
·        چنین چرخش انقلابی در تاریخ را نمی توان دستکم گرفت.
·        دربار و امپریالیسم از تز مارکس موسوم به درک ماتریالیستی تاریخ بمراتب بهتر از «روشنفکران و نخبگان» هپیلی هپو خبر داشته اند.
·        چون انقلاب سفید تکخال بی همتای دربار و امپریالیسم بوده است.
·        ما در تحلیل شعری از مهدی اخوان ثالث به این مسئله پرداخته ایم.

3
انقلاب ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        پیروزی شتابان انقلاب سفید، حزب توده را دچار بحران عظیمی می سازد.
·        با پیروزی انقلاب سفید و پیشرفت جامعه در راه رشد سرمایه داری، حزب توده پایگاه دهقانی و کارگری و حتی روشنفکری خود را از دست می دهد.
·        به همان سان که زیر پای حزب توده از توده های مولد و زحمتکش خالی می شود، به همان سان نیز پایگاه اجتماعی دربار و امپریالیسم و یا طبقه حاکمه بورژوائی مدرن بلحاظ حمایت توده ای دهقانی ـ کارگری توسیع، تقویت و تحکیم می شود.
·        اینکه شاه و کارتر بکرات از جزیره ثبات سخن می گفتند، یاوه بی پایه ای نبوده است.
·        توده های مولد و زحمتکش حتی پس از قبضه قدرت از سوی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی نسبت به دربار سمپاتی عمیقی داشته اند.
·        وعده ها و هدیه های طبقه حاکمه جدید به توده های مولد و زحمتکش از قبیل دادن زمین برای خانه سازی در شهرهای بزرگ، تعمیق اصلاحات ارضی و تطمیع رنگارنگ توده به همین دلیل هم بوده است.

4
انقلاب ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        قضیه اتفاقا بر عکس تصور حریف بوده است.
·        اطمینان بی نظیر شاه به نظام اجتماعی نوین و رد هر حمایت و همکاری از سوی احزاب و سازمان ها و شخصیت های مترقی و انقلابی و حتی تشکیل حزب واحد رستاخیز، بی دلیل نبوده است.
·        شکست انقلاب سفید و پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی علل داخلی و خارجی، اوبژکتیو (عینی) و سوبژکتیو داشته است که بخشا مورد تحلیل قرار گرفته اند.

·        مراجعه کنید به  تحلیل اشعار و افکار سایه و سیاوش و اخوان و چریکیسم و آل احمد و احمد شاملو و غیره در تارنمای دایرة المعارف روشنگری    

5
  انقلاب ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        احتمال آن می رود که پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی با استراتژی جدید امپریالیسم در منطقه و جهان در رابطه باشد.
·        حریفی به نام اطیابی چندی پیش پژوهشی منتشر کرده که از ساخت و پاخت ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی با امپریالیسم حکایت می کند.

·        احتمالا پژوهشگر یاد شده از توده ای های سابق است.
·        این پژوهش در سایت بورژوائی اخبار روز منتشر شده است.
·        ما متأسفانه هنوز فرصت مطالعه آن را نداشته ایم.

·        به همین دلیل، ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی هم در ایران و هم در کشورهای دیگر منطقه یکی از حلقه های مهم زنجیر استراتژیکی جدید امپریالیسم بوده است.

·        شاه در ملاقات خویش با اربابان امپریالیستی صریحا به این حقیقت امر تلخ اشاره می کند.
·        البته شاه فکر می کند که امپریالیسم قصد روی کار آوردن قبایل قاجار را دارد.
·        ظاهرا غصب سلطنت از قاجار برای پهلوی ها با نوعی عذاب وجدان همراه بوده است.

6
انقلاب ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        در سرنگونی رژیم انقلاب سفید و جایگزینی آن با ارتجاع فوندامنتالیستی رژیم عربستان سعودی و شیوخ دیگر به احتمال قوی نقش تعیین کننده داشته اند.
·        کمر اتحاد شوروی را بلحاظ اقتصادی نه خود امپریالیسم، بلکه متحدین صادر کننده نفت و گاز آن در خاورمیانه شکسته اند.
·        این پیمان اتحاد کثیف میان امپریالیسم و شیوخ مرتجع عربستان و خلیج رفته رفته روشن تر نمودار می شود.
·        سران رژیم اسلامی ـ ارتجاعی ترکیه نیز بسان انور سادات و اخوان المسلمین و القاعده و داعش و غیره پرورده عربستان سعودی اند.
·        در هر صورت رژیم انقلاب سفید فاقد پایگاه اجتماعی نبوده است.

7
 انقلاب ایران محصول کلیت جامعه بود در آن  دوران

·        هسته معقول در این جمله حریف اما تشکیل سهل و آسان جبهه متحد ارتجاعی (ضد انقلابی) در ایران بوده است.
·        این مسئله خود به تحلیل طبقاتی و ایده ئولوژیکی همه جانبه ای نیاز دارد.
·        مفهوم گرهگشا در این میانه، طبقات اجتماعی واپسین است.
·        طبقات اجتماعی واپسین از طیفی از اشرافیت بنده دار و فئودال واپسین و بورژوازی واپسین تشکیل می یابد.
·        بغرنجی اوضاع ایران از آن رو ست که خود دربار پهلوی و امپریالیسم نیز جزو همین طبقات اجتماعی واپسین (بویژه بورژوازی واپسین) بوده اند.
·        طبقه حاکمه در مقیاس جهانی خلوص بورژوائی خود را از دست داده و به متحد ارگانیک اشرافیت بنده دار و فئودال واپسین بدل شده است.
·        خرید و فروش دختران و زنان از سوی باندهای فوندامنتالیستی حیرت انگیز نیست.    

ادامه دارد.