۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

تمرین تفکر مفهومی (130)


سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 49)
دلاور که باری تهور نمود
بباید به مقدارش اندر فزود

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        دلاوری که بی باکی از خود نشان دهد، باید ارتقای مقام کسب کند.

·        سعدی در این بیت، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را همزمان سوهان می زند و در اختیار خواننده قرار می دهد:

1

·        سعدی اولا دیالک تیک کیفیت و کمیت را به شکل دیالک تیک تهور و مقدار بسط و تعمیم می دهد.
·        رزمنده ای که تهور و بی باکی از خود نشان داده، یعنی کیفیت و لیاقت برتری و بیشتری از خود نشان داده، باید به مقدارش افزود.
2

·        مقدار اما ضمنا خود دیالک تیک کمیت و کیفیت است:

الف

·        مقدار به معنی کمی آن، با مفهوم « تعداد» مترادف است.
·        می توان رهنمود سعدی را بطرز زیر درک کرد:
·        دلاوری که بی باکی از خود نشان دهد، باید میزان حقوقش (کمیت حقوقش) را افزایش داد.

ب

·        مقدار به معنی کیفی آن، به معنی مقام، درجه و رتبه نظامی است.
·        بنابرین، می توان رهنمود سعدی را بطرز زیر درک کرد:
·        دلاوری که بی باکی از خود نشان دهد، باید مسئولیت بیشتری و مقام نظامی بالاتری به او داده شود.

3

·        سعدی ضمنا دیالک تیک استثناء و قاعده را به شکل دیالک تیک تهور و مقدار بسط و تعمیم می دهد.
·        رزمنده متهور (استثناء) باید برای بقیه سربازان، درجه داران و افسران سرمشق قرار گیرد، تا تهور و بی باکی رفته رفته از استثناء به قاعده بدل شود و لشکری از رزمندگان متهور پدید آید.

4

·        سعدی در تئوری تبدیل استثناء به قاعده، دیالک تیک دیگری در نظر می گیرد:
·        دیالک تیک ضرورت و تصادف را.

الف
·        تهور پدیده ای تصادفی است.
·        با تشویق مادی و معنوی آن، با ارتقای مقام، درجه و رتبه رزمنده متهور استثنائی، با دادن مسئولیت بیشتر به او، با سرمشق و نمونه قرار دادن او، تصادف رفته رفته به درجه ضرورت ارتقاء می یابد و تهور در روحیه او و افراد تثبیت می شود.
·        چنین روحیه ای را پیامبر با اتکاء به ایمان به خدا در اعراب بوجود آورد و به قول فردوسی از «اعراب شیر شتر خور و سوسمار خور» لشکری پدید آورد، که نه تنها «تاج کیانی را آرزو»، بلکه تسخیر کرد.
·        مراجعه کنید به دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

تئوری شناخت (21)

پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین

تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی

 کارل مارکس (1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس (1820 ـ 1894)

1

·        تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی ـ قبل از همه ـ  مبتنی بر تعمیمات زیر است و این همزمان برنامه تکامل بعدی آن را تشکیل می دهد:

الف

·        مبتنی بر تعمیم تاریخ شناخت، بویژه تاریخ علوم منفرد است.

ب

·        مبتنی بر تعمیم تاریخ توسعه  معنوی بشریت است.

ت

·        مبتنی بر تعمیم تاریخ توسعه  معنوی کودکان است.

پ

·        مبتنی بر تعمیم تاریخ توسعه  روانی جانوران است.

ث
·        مبتنی بر تعمیم تاریخ زبان است.

2

·        تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی علاوه بر این، مبتنی تعمیمات زیر است:

الف

·        مبتنی بر تعمیم نتایج نویروفیزیولوژی و فیزیولوژی حسی مدرن است.

ب
·        مبتنی بر تعمیم نتایج فیزیولوژی است.
ت

·        مبتنی بر تعیمیم علم مربوط به زبان (زبانشناسی) است.

پ
·        مبتنی بر تعمیم نتایج سیبرنتیک است.

·        مراجعه کنید به سیبرنتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 3

·        تئوری شناخت ـ بمثابه رشته فلسفی نسبتا مستقلی ـ بخش ارگانیک (عضوی) سیستم فلسفی مارکسیستی ـ لنینیستی است و نمی توان آن را از بخش های دیگر مارکسیسم ـ لنینیسم مجزا و منفصل نمود.

الف

·        تئوری شناخت ـ در وهله اول ـ با جهان بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی در پیوند است.

ب

·        تئوری شناخت همراه با جهان بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی، وارد جهان بینی فراگیر می شود.

ت

·        تئوری شناخت درعین حال بر شالوده جهان بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی استوار شده است، زیرا آن بی نیاز از شرایط لازم نیست.

4

·        تئوری شناخت مارکسیستی بخصوص با دیالک تیک و با تعالیم فلسفی مربوط به قوانین عام حرکت و توسعه  طبیعت و جامعه وحدت ناگسستنی دارد.

5

·        دیالک تیک مارکسیستی شامل تئوری شناخت هم می شود، زیرا آن حاوی عناصر معرفتی ـ نظری زیرین است:
الف

·        دیالک تیک مارکسیستی حاوی قوانین عام شناخت و توسعه  و تکامل آن است.

ب

·        دیالک تیک مارکسیستی حاوی متدهای (اسالیب) عام شناخت است.

ت

·        دیالک تیک مارکسیستی حاوی دست افزارهای مقوله ای عام شناخت است. 

پ

·        لنین در این رابطه می گوید:
·        «دیالک تیک در درک مارکسی و هگلی آن، شامل تئوری شناخت و یا گنوسئولوژی می شود که موضوعش را باید بلحاظ تاریخی در نظر گرفت.
·        در تئوری شناخت، پیدایش و تکامل شناخت و گذار از نادانی به شناخت مورد تحقیق و تعمیم قرار می گیرد.»
·        (کلیات لنین، جلد 21، ص 42)
6

·        در دیالک تیک ماتریالیستی، دیالک تیک و تئوری شناخت در وحدت با یکدیگرند.

7

·        وحدت دیالک تیک و تئوری شناخت هم شامل هویت و هم شامل تفاوت می شود.

·        مراجعه کنید به هویت و تفاوت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

الف

·        تفاوت ماهیتا از آنجا ناشی می شود که شناخت با واقعیت عینی یکسان نیست، بلکه انعکاس واقعیت عینی است.

ب

·        دیالک تیک فقط شامل عامترین قوانین شناخت و خطوط ماهوی شناخت می شود و در آنها با واقعیت عینی انطباق دارد.
ت

·        شناخت اما بمثابه انعکاس واقعیت عینی، علاوه بر این قوانین عام، حاوی قوانین خاص خود، خطوط ماهوی خاص خود و خودویژگی های خویش نیز است، خودویژگی هائی که خودیت کیفی آن را تشکیل می دهند. 
پ

·        از این رو ست که تئوری شناخت باید از دیالک تیک فراتر رود و به بررسی نه فقط جنبه های عام شناخت، بلکه همچنین جنبه های خاص شناخت بپردازد.
·        به بررسی دیالک تیک مشخص انعکاس واقعیت عینی در ضمیر انسانها در توسعه  تضادمند آن بپردازد.
ث

·        بدین طریق است، که در چارچوب سیستم کلی ماتریالیسم دیالک تیکی، تئوری شناخت به جنبه خاص، به رشته نسبتا مستقل با وظایف خاص خویش بدل می شود.

ادامه دارد